| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۶ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «ابن حَجَر رَحِمَهُ الله» ثبت شده است

امام ابن حجر رحمه‌الله می‌نویسد:

"يُقَالُ إِنَّ كُلَّ مَنْ كَانَ أَتْقَى لِلَّهِ فَشَهْوَتُهُ أَشَدُّ لِأَنَّ الَّذِي لَا يَتَّقِي يَتَفَرَّجُ بِالنَّظَرِ وَنَحْوِهِ."

گفته‌اند:

هر اندازه انسان نسبت به خداوند پارساتر و پرهیزکارتر باشد، نیروی شهوت در او قوی‌تر و بیشتر خواهد بود؛
زیرا کسی که اهل تقوا نیست، بخشی از خواسته‌های نفسانی خود را از راه چشم‌چرانی و سرگرم شدن به لذت‌های سطحی – چون نگاه‌های آلوده و مشابه آن – فرو می‌نشاند و تخلیه می‌کند.

(اما فرد باتقوا، نگاه را فرو می‌گیرد و دل را از آن سرگرمی‌های ظاهری بازمی‌دارد؛
و درست از همین رو، شهوت در درونش فشرده‌تر و شعله‌ورتر باقی می‌ماند.)

فتح الباری، جلد ۶، صفحه ۴۶۲


امام قرطبی رحمه‌الله نیز گفته است:

"وَيُقَالُ: إِنَّ كُلَّ مَنْ كَانَ أَتْقَى فَشَهْوَتُهُ أَشَدُّ، لِأَنَّ الَّذِي لَا يَكُونُ تَقِيًّا فَإِنَّمَا يَتَفَرَّجُ بِالنَّظَرِ وَالْمَسِّ، أَلَا تَرَى مَا رُوِيَ فِي الخبر: (العينان تزنيان واليدان تَزْنِيَانِ). فَإِذَا كَانَ فِي النَّظَرِ وَالْمَسِّ نَوْعٌ مِنْ قَضَاءِ الشَّهْوَةِ قَلَّ الْجِمَاعُ، وَالْمُتَّقِي لَا يَنْظُرُ وَلَا يَمَسُّ فَتَكُونُ الشَّهْوَةُ مُجْتَمِعَةٌ فِي نَفْسِهِ فَيَكُونُ أَكْثَرَ جِمَاعًا. وَقَالَ أَبُو بَكْرٍ الْوَرَّاقُ: كُلُّ شَهْوَةٍ تُقَسِّي الْقَلْبَ إِلَّا الْجِمَاعَ فَإِنَّهُ يُصَفِّي الْقَلْبَ، وَلِهَذَا كَانَ الْأَنْبِيَاءُ يَفْعَلُونَ ذَلِكَ."

و نیز چنین گفته‌اند:

هر که تقوایش بیشتر باشد، میل جنسی‌اش نیز شدیدتر است؛
زیرا انسانی که از تقوا تهی‌ست، خواهش‌های خود را از راه‌هایی چون نگاه شهوت‌آلود و تماس بدنی فرو می‌نشاند و به آرامش ظاهری می‌رسد.
آیا نشنیده‌ای آنچه در حدیث آمده است: «چشم‌ها زنا می‌کنند، و دست‌ها نیز زنا می‌کنند»؟
پس اگر نگاه و لمس، بخشی از شهوت را ارضا کند، میل به آمیزش کاهش می‌یابد.
اما آن‌که اهل تقواست، نه چشم به حرام می‌گشاید و نه دست به لمس می‌برد،
و همین پرهیز، آتشِ میل را در درون او انباشته می‌سازد؛
از این رو، آمیزش جنسی در او بیشتر، و نیاز درونی‌اش افزون‌تر است.

و نیز ابوبکر وَرّاق گفته است:

هر شهوتی دل را تیره و سخت می‌کند، مگر آمیزش، که دل را صیقل می‌دهد و پاک می‌گرداند؛
و از همین رو بود که پیامبران بدان روی می‌آوردند.

تفسیر قرطبی، جلد ۵، صفحه ۲۵۳


نکته‌ی پایانی:

یادآوری این نکته ضروری‌ست که آنچه در بالا گفته شد، به هیچ‌وجه به معنای نسبت دادن ضعف اراده یا ناتوانی به اهل تقوا نیست.
برعکس، تقوا یعنی داشتن نیروی اراده برای ایستادن در برابر خواهش‌های نفس و پرهیز از نافرمانی خدا.
کسانی که اهل تقوا هستند، این تمایلات را انکار نمی‌کنند، بلکه با آگاهی و انتخابی درست، آن‌ها را از راهی سالم، مشروع و حلال پاسخ می‌دهند.

از نکات قابل تأملی که می‌توان از این سخنان برگرفت، دو نکته‌ شایان توجه‌اند:

۱. افراد باتقوا نباید نسبت به این‌گونه تمایلات طبیعی دچار اضطراب، احساس گناه یا درگیری ذهنی بیش از حد شوند.
این میل‌ها بخشی از سرشت انسان‌اند، و آنچه مهم است، شیوه‌ی مواجهه و مدیریت آن‌هاست، نه صرف وجودشان.

۲. در عین حال، نباید هم به نفس خود اعتماد بی‌جا داشت یا خیال کرد که چون انسان باتقواست، دیگر از خطر لغزش‌ها در امان است.
این‌گونه تمایلات نیز مانند بسیاری از عرصه‌های زندگی، می‌توانند آزمونی الهی باشند؛ فرصتی برای رشد، پاداش معنوی، و نزدیک‌تر شدن به خداوند.

  • حسین عمرزاده

امام ابن‌حَجَر رَحِمَهُ‌الله می نویسد:


أصَحُّ ما وقَفْتُ عليه مِن ذلك أنَّ الصَّحابيَّ: مَن لَقِيَ النَّبيَّ صلَّى اللهُ عليه وسلَّم مُؤْمِنًا به، ومات عَلى الإسلامِ؛ فيَدخُلُ فيمَن لَقِيَه مَن طالَت مُجالَسَتُهُ لهُ أو قَصُرَت، ومَن روى عنه أو لم يَرْوِ، ومَن غزا مَعَه أو لم يَغْزُ، ومَن رَآه رُؤيةً ولَو لم يُجالِسْه، ومَن لم يَرَه لِعارِضٍ كالعَمَى. ويَخرُجُ بقَيدِ الإيمانِ مَن لَقِيَه كافِرًا ولَو أسلَمَ بَعدَ ذلك إذا لم يَجتَمِعْ به مَرَّةً أخرى. وقَولُنا: «به» يُخرِجُ مَن لَقِيَه مُؤْمِنًا بغَيرِه، كمَن لَقِيَه مِن مُؤمِني أهلِ الكِتابِ قَبلَ البَعثةِ... ويَدخُلُ في قَولِنا: «مُؤْمِنًا به» كُلُّ مُكَلَّفٍ مِنَ الجِنِّ والإنسِ؛ فحينَئِذٍ يَتَعَيَّنُ ذِكْرُ مَن حَفِظَ ذِكْرَه مِنَ الجِنِّ الَّذينَ آمَنوا به بالشَّرطِ المَذكورِ... وخَرجَ بقَولِنا: «ومات عَلى الإسلامِ» مَن لقيَه مُؤْمِنًا به ثُمَّ ارتَدَّ، ومات عَلى رِدَّتِه والعياذُ باللَّهِ. وقَد وُجِدَ مِن ذلك عَدَدٌ يَسيرٌ... ويَدخُلُ فيه مَنِ ارتَدَّ وعادَ إلى الإسلامِ قَبلَ أن يَموتَ، سَواءٌ اجتَمَعَ به صلَّى اللهُ عليه وسلَّم مَرَّةً أخرى أم لا، وهَذا هو الصَّحيحُ المُعتَمَدُ، والشِّقُّ الأوَّلُ لا خِلافَ في دُخولِه، وأبدى بَعضُهم في الشِّقِّ الثَّاني احتِمالًا، وهوَ مَردودٌ؛ لِإطباقِ أهلِ الحَديثِ عَلى عَدِّ الأشعَثِ بنِ قَيسٍ في الصَّحابةِ، وعَلى تَخريجِ أحاديثِه في الصِّحاحِ والمَسانيدِ، وهوَ مِمَّنِ ارتَدَّ ثُمَّ عادَ إلى الإسلامِ في خِلافةِ أبي بَكرٍ.

وهَذا التَّعريفُ مَبنيٌّ عَلى الأصَحِّ المُختارِ عِندَ المُحَقِّقين؛ كالبُخاريِّ، وشَيخِهِ أحمَدَ بنِ حَنبَلٍ، ومَن تَبعَهما.


«صحیح‌ترین تعریفی که دربارهٔ صحابی یافتم این است که صحابی کسی است که پیامبر صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم را در حالی ملاقات کرده که به او ایمان داشته و بر اسلام از دنیا رفته باشد.

در این تعریف، هر کسی که پیامبر را ملاقات کرده باشد، خواه نشست‌های طولانی با او داشته یا کوتاه، خواه از او روایت نقل کرده یا نکرده، خواه با او در جنگ شرکت کرده یا نکرده، و حتی کسی که او را فقط دیده باشد، بدون اینکه همنشینی کند، و حتی کسی که به دلیل عارضه‌ای مانند نابینایی او را ندیده باشد، داخل می‌شود.

اما قید «ایمان» کسانی را که پیامبر را در حالی که کافر بودند ملاقات کردند (هرچند بعداً اسلام آوردند اما دیگر او را ندیدند) از این تعریف خارج می‌کند. همچنین قید «به او» کسانی را که به غیر او ایمان داشته‌اند، مانند مؤمنان اهل کتاب که پیش از بعثت او را دیده‌اند، خارج می‌کند.

همچنین، «ایمان به او» شامل تمام مکلفان از انس و جن می‌شود، بنابراین ذکر نام آن دسته از جن‌هایی که با این شرط ایمان آوردند، لازم است.

و قید «بر اسلام از دنیا رفته» نیز کسانی را که او را در حال ایمان ملاقات کردند اما سپس مرتد شدند و بر ارتداد خود مردند (و پناه بر خدا) از این تعریف خارج می‌کند.

مواردی اندک از این نوع یافت شده است. اما کسی که مرتد شد و پیش از مرگ دوباره به اسلام بازگشت، خواه بار دیگر پیامبر را ملاقات کرده باشد یا نه، در این تعریف داخل می‌شود. این نظر صحیح و معتبر است. در مورد این حکم، در بخش نخست (کسی که مجدداً پیامبر را دیده است) هیچ اختلافی وجود ندارد، اما برخی دربارهٔ بخش دوم (کسی که پس از ارتداد بدون دیدار دوباره اسلام آورد) تردید کرده‌اند که مردود است، زیرا اهل حدیث به اتفاق نظر، اشعث بن قیس را در شمار صحابه آورده و احادیث او را در کتاب‌های صحیح و مسانید نقل کرده‌اند، در حالی که او پس از ارتداد در زمان خلافت ابوبکر دوباره به اسلام بازگشت.

و این تعریف بر اساس صحیح‌ترین و برگزیده‌ترین نظر در نزد محققان بنا شده است، مانند امام بخاری و شیخش احمد بن حنبل و کسانی که از آنان پیروی کرده‌اند.»


منبع:ابن حجر العسقلاني، الإصابة في تمييز الصحابة، ج ۱، ص ۱۵۸ـ۱۵۹.

  • حسین عمرزاده

امام ابن حَجَر رَحِمَهُ اللّه :

"مَنْ نَسَبَ لِنَفْسِهِ عَمَلًا صَالِحًا لَمْ يَفْعَلْهُ، وَادَّعَى خَيْرًا لَمْ يَصْنَعْهُ، فَإِنَّ اللَّهَ يَفْضَحُهُ وَيُظْهِرُ كَذِبَهُ".

هر کس کار نیکی را به خود نسبت دهد، در حالی که آن را انجام نداده، و ادعای خیری کند که در واقع به جا نیاورده، الله او را رسوا کرده و دروغش را آشکار خواهد کرد.


[فَتحُ الباري، جلد یازدهم، صفحه ۳۳۷]

  • حسین عمرزاده

امام ابن حَجَر رَحِمَهُ الله:

 

الأدبُ إستِعمالُ ما یُحمَدُ قَولاً وَ فِعلاً

 

یعنی:ادب عبارتست از بکاربردن آنچه از گفتار و کردار که مورد ستایش (و پسند) واقع می شود.

 

منبع: فَتحُ الباری بِشرح صحیح البُخاری - ج ١٠

  • حسین عمرزاده

امام ابن حجر در «تقریب التهذیب، ص ۴۰۲» می‌گوید:

علي ابن أبي طالب ابن عبد المطلب ابن هاشم الهاشمي [حيدرة، أبو تراب، وأبو الحسنين] ابن عم رسول الله صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وزوج ابنته من السابقين الأولين ورجح جمع أنه أول من أسلم [فهو سابق العرب] وهو أحد العشرة مات في رمضان سنة أربعين وهو يومئذ أفضل الأحياء من بني آدم بالأرض بإجماع أهل السنة وله ثلاث وستون [سنة] على الأرجح.

«علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم هاشمی، حیدر، ابوتراب، ابو الحسنین، ‌پسرعموی رسول الله صلی الله علیه وسلم (و) همسر دختر ایشان است، از پیشگامان نخستین بوده و گروهی ترجیح داده‌اند که وی اولین کسی است که مسلمان شده است، او پیشگام عرب‌ها است و یکی از ده نفری است که به بهشت مژده داده شده، در رمضان سال چهل هجری وفات یافت و در آن هنگام وی به اجماع اهل سنت بافضیلت‌ترین شخص زنده از بنی آدم بود، و بنا بر قول راجح شصت و سه سال داشت».

  • حسین عمرزاده

حافظ ابن حجر در فتح الباری (جلد ۳، صفحه ۱۱) دربارهٔ حدیثی که سند آن علی بن حسین از حسین بن علی از علی بن ابی‌طالب است می‌گوید:

وَأَمَّا حَدِيثُ عَلِيٍّ فِعَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْمَذْكُورُ فِي إِسْنَادِهِ هُوَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ، وَهَذَا مِنْ أَصَحِّ الْأَسَانِيدِ، وَمِنْ أَشْرَفِ التَّرَاجِمِ الْوَارِدَةِ فِيمَنْ رَوَى عَنْ أَبِيهِ، عَنْ جَدِّهِ.

«و این از صحیح‌ترین سندها است و از پر افتخارترین شرح حالی است که شخص از پدرش از پدربزرگش روایت کرده است».

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter Twitter YouTube Aparat Pinterest