در یکی از گروههای اینترنتی که در زمینهی پاسخگویی به شبهات اسلامستیزان فعالیت میکند – و حقیقتاً برایشان احترام بسیاری قائلم و صمیمانه دعای توفیق روزافزونشان را دارم – گفتوگویی دربارهی موضوعی درگرفت که پیشتر خودم بهصورت مستند به آن پرداخته بودم. با خود گفتم چه بهتر که همان مطلب را، بهاصطلاح، فوروارد کنم.
اما فوروارد ممکن نبود، زیرا نوشتهام حاوی لینک کانال تلگرامی بود و محدودیت وجود داشت. ناچار متن را کپی کردم و نسخهای بدون لینک کانال فرستادم.
با این حال، برای دسترسی به مستندات بیشتر (تصاویر و...)، بدون درج آدرس کانال، دعوتی کردم تا در صورت تمایل، به کانال مراجعه کنند؛ اما آن دعوت حذف شد.
گویی چنین گمان میشود که هدف، کسب منافع مادی یا شهرتطلبی و امثال آن است.
در حالیکه، به دلیل ماهیت ایدئولوژیک و عقیدهمحورِ مجموعه و پرداختن به جریانهای فکری گوناگون، همواره در معرض آسیب هستیم — که البته مبارکمان باد.
سرتان را درد نیاورم؛ یاد حدود پانزده سال پیش افتادم، روزگاری که با وایبر و امثال آن سروکار داشتیم و اغلب دعوتگران در گروههای واتساپی فعالیت میکردند. متأسفانه همان زمان نیز این رفتارهای حاشیهای وجود داشت. مثلاً گاهی مدیران گروهها بهجای تمرکز بر محتوا و اصل سخن، حساس میشدند که چرا نویسنده در پایان مطلب نامش را نوشته! حتماً ریاکار است و اخلاص ندارد! و از این دست طرز فکرها و رفتارهای سطحی، کوچک و پوچ.
جالب اینجاست که اگر فلان کانال، اعضای فراوانی داشته باشد یا فلان شخص مشهور باشد، چنین رفتارهایی دیده نمیشود. حتی اگر از منابع بیگانه ـ که گاه هیچ تناسبی با مبانی عقیدتی ما ندارند ـ نقل کنی، مشکلی نیست! اما کافی است فقط نام یک مجموعهی فعال در بستری مانند تلگرام یا اینستاگرام برده شود، تا حساسیتها آغاز گردد!
برای خودم بارها پیش آمده که افرادی پیام دادهاند و پیشنهاد «تبادل» دادهاند؛ اما مشروط به اینکه حتماً ابتدا کانال آنها را معرفی کنم تا در مقابل، آنها هم دفترچه را معرفی کنند! گویی پای معامله و تجارت در میان است.
در حالیکه من شخصاً دوست دارم اگر شرایط فراهم بود، کانالهای مفید را معرفی کنم تا شاید در ثواب نشر مطالبشان نیز شریک باشم؛ اما در بسیاری مواقع، این کار ممکن نیست: گاه به علت فراهم نبودن موقعیت یا زمان، و گاه به سبب ملاحظات و محدودیتهای سخت قانونی.
با این همه، هر از گاهی سعی میکنم با فوروارد کردن برخی مطالب، خود را از این اجر بینصیب نگذارم.
حرف من این است که این رفتارها زیبنده نیست. پانزده سال پیش هم گذشت و امروز، همان رفتارها در نظر من و دیگرانِ آن روزگار، کودکانه، ناپخته و حقیر جلوه میکند. رفتارهای امروز نیز، دستکم در آینده، چنین خواهند بود.
تا زمانی که یک مجموعه در درجهی نخست، دچار نقص و انحراف عقیدتی نباشد و معرفی آن برای دیگران در استطاعت ما باشد، بهگمانم هیچگونه برخورد منفی در این زمینه شایسته نیست.
بزرگ و بزرگوار باشیم؛ هدف را قربانیِ حواشیِ پوچ نکنیم.
نکته: در منابع سیره و تاریخ صدر اسلام، بهویژه در گزارشهای مربوط به غزوات و سرايا، بارها اشاره شده که قبایل و حتی گروههای کوچک از مهاجرین و انصار، هر کدام پرچم ویژهی خود را داشتند با این وجود اعتراضی به ایشان نمیشد و همگی برای یک پرچم واحد — پرچم اسلام — جهاد میکردند.
- ۰ نظر
- ۱۷ مهر ۰۴ ، ۱۷:۲۳