- ۰ نظر
- ۱۴ دی ۰۰ ، ۰۰:۵۶
پس از پایان ماه عسل، مادرشوهر با لبخند به عروسش گفت:
— تو در عرض سی روز توانستی پسرم را به خواندن نماز در مسجد پایبند کنی… کاری که من طی سی سال تلاش نتوانستم انجام دهم!
و چشمانش پر از اشک شد.
عروس مهربانانه پاسخ داد:
— مادرجان، داستان سنگ و گنج را شنیدهای؟
روزی سنگ بزرگی راه مردم را سد کرده بود. مردی تصمیم گرفت آن را از سر راه بردارد. پتکی سنگین برداشت و با تمام توان ضربه زد… یک بار، دو بار، ده بار… نود و نه ضربه! اما سنگ تکان نخورد. خسته و ناامید کنار رفت.
در همین لحظه، رهگذری رسید و گفت: «بگذار من امتحان کنم.»
او تنها یک ضربه زد… و ناگهان سنگ شکست! اما چیزی که انتظارش را نداشتند، آشکار شد: گنجی زیر سنگ پنهان بود.
مرد دوم با خوشحالی گفت: «من پیدایش کردم! این طلاها مال من است!»
مرد اول اعتراض کرد: «اما من نود و نه ضربه زدم! تو فقط یک ضربه زدی!»
کارشان به قاضی کشید. قاضی با دقت به سخنان هر دو گوش داد و سپس حکم داد:
— نود و نه سهم از این گنج، متعلق به مرد اول است، زیرا اگر تلاش او نبود، سنگ هرگز نمیشکست. و مرد دوم، تنها یک سهم دارد، چرا که ضربه آخر را زده است.
عروس ادامه داد:
— مادرجان، تو سی سال بیوقفه در گوش پسرت خواندی که نماز بخواند. تو خسته و ناامید نشدی. من فقط ضربه آخر را زدم…
مادر با شنیدن این سخنان آرام گرفت. احساس کرد تلاشش بیثمر نبوده است.
چه عروس فهمیده و خوشبیانی! شاید اگر فرد دیگری جای او بود، میگفت: «بله مادر، من توانستم، تو نتوانستی!» اما او حقیقت را دید و حق را به صاحبش داد.
اخلاق اصیل، از انسان اصیل سرچشمه میگیرد.
چقدر جای تأمل دارد… چه افرادی که تلاش دیگران را به نام خود تمام میکنند. اما خداوند حتی به وزن ذرهای نیز حساب خواهد کرد.
از میمون بن مهران (رَحِمَهُ الله) پرسیدند:
چه زمانی بیمار میتواند نماز را نشسته بخواند ؟
او پاسخ داد:
زمانی که اگر دنیا (و ثروت) به او پیشنهاد شود، برای رسیدن به آن هم توان برخاستن نداشته باشد.
سُئل میمون بن مهران رحمه الله:
ما حدُّ المریضِ أن یُصلِّي جالسًا؟
فقال:"حدُّه : لو کانت دنیا تَعرض له لم یقم إلیها"٠
مصنّف ابن أبی شیبة٤٨١/٣
(زمانی که دعوت رسول الله صلی الله علیه وسلم هنوز آشکار نشده بود) مسلمانان براى خواندن نماز به درّه ها و کوهها می رفتند و در خفاء و پنهانى نماز می خواندند.
پس روزى همچنان که سعد بن ابى وقاص با جمعى از مسلمانان مشغول نماز بودند چند تن از مشرکان سر رسیدند، و بدانها که مشغول نماز بودند ناسزا گفته و بر این کارشان آنها را ملامت و عیبجوئى کردند.
سخن دنباله پیدا کرد و کم کم کار به زد و خورد کشید پس سعد بن ابى وقاص با استخوان فک شترى که در آنجا افتاده بود به سر مردى از مشرکین زده و سرش را بشکست، و این نخستین خونى بود که بخاطر اسلام ریخته شد.(1)
حمد الله مستوفی متوفی قرن هشتم این وقایع را به نظم درآورده که شایسته است ذکر گردد:
به کوه حرى مؤمنان چند تن
برفتند با سعد از آن انجمن
به کار پرستیدن کردگار
بکردند بر وى نماز آشکار
کهن کافرى بود آن جایگاه
از ایشان شد از کین دین رزمخواه
بزد سنگ بر سعد وقّاص مرد
دو نوبت چو حقّ را همى سجده کرد
چو شد سعد فارغ ز کارِ نماز
مکافات را دست کردش دراز
یکى استخوان مردِ یزدانشناس
بزد بر سر کافرِ ناسپاس
شکسته شدش سر بدان استخوان
فرورفت خونش ز سر بر رخان
بُد این اوّلین زخم کاسلامیان
زدند از پىِ دین برآن کافران
پُر از خون سر و جامه، کافر برفت
از آنگه به مکّه شتابید تفت
بر او گِرد گشتند آن کافران
همى هریکى کرد تیزى در آن
ولیکن ز بیم بنى زهره کس
ندیدند بر سعد کس دسترس
که سردارِ آن قوم بود و بزرگ
به تن بود مردى دلیرِ ستُرگ (2)
___________________________________
(1)السیرة النبویة، ابن هشام(متوفی 218) ترجمه: سید هاشم رسولی، تهران: انتشارات کتابچی، چاپ پنجم، 1375ش، ج1،ص 165.
و تاریخ بناکتى، ابو سلیمان داود بن ابى الفضل محمد بناکتى(متوفی 730هـ) تصحیح جعفر شعار، تهران: انجمن آثار ملى، 1348 ش، ص 83.
(2) ظفرنامه قسم الاسلامیه، حمد الله مستوفى قزوینى، تصحیح مهدى مداینى و پروین باقرى و منصور شریف زاده، تهران: پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى، چاپ اول، 1380ش، ج 1، ص 54-55.
باری حجاج در کنار سعید بن مسیب نماز میخواند - پیش از آنکه عهدهدار بخشی از امور مسلمانان باشد - که قبل از امام برخاسته و پیش از وی سجده میکرد؛ چون سلام داد، سعید گوشهی لباسش را گرفته و مشغول اذکار بعد از نماز شد درحالیکه لباس حجاج را گرفته بود و حجاج همواره تلاش میکرد لباسش را آزاد کند، تا اینکه سعید اذکارش را به پایان رساند. پس به حجاج روی آورده و با گفتگو به نکوهش و تادیب وی پرداخت. پس از این ماجرا حجاج به وی چیزی نگفت تا اینکه زمامدار امور در حجاز گردید و زمانیکه به عنوان زمامدار وارد مدینه شد، چون وارد مسجد شد به مجلس سعید بن مسیب رفت و جلوی وی نشست و به سعید گفت: تو صاحب (همان) کلمات هستی؟ سعید با دستش به سینهی حجاج زده و گفت: بله؛ حجاج گفت:الله تو را که معلم و مودِّب خوبی بودی، پاداش نیکو دهد. پس از تو هیچ نمازی نخواندم مگر اینکه سخنانت را به یاد آوردم؛ سپس برخاسته و رفت(۱).
به سعید بن مسیب گفته شد: چگونه حجاج کسی را در پی تو نفرستاده و تو را تحریک نکرده و مورد اذیت و آزار قرار نمیدهد؟ سعید گفت: به الله سوگند نمیدانم، جز اینکه روزی همراه پدرش وارد مسجد شد و نمازی خواند که نه رکوع آنرا کامل میکرد و نه سجدهاش را، پس مشت ریگی بهسوی وی پرتاب کردم. (و پس از آن به وی روش درست نماز خواندن را آموختم). حجاج (بعدها) گفت: پس از آن پیوسته نماز را درست و صحیح میخواندم(۲).
۱-نگا: البدایة والنهایة (۹/۱۱۹)؛ سیر أعلام النبلاء، ذهبی (۴/۲۲۶).
۲-نگا: الطبقات، ابن سعد (۵/۱۲۹)؛ حلیة الأولیاء، أبونعیم (۲/۱۶۵)؛ سیر أعلام النبلاء (۴/۲۲۶).
امام مسروق بن اجدَع رحمه الله سجده را بسیار دوست داشت، زیرا بهترین حالتی که انسان در آن از همۀ حالات به الله نزدیکتر است سجده است.
«نقل است که به سفر حج رفت، تا روزی که برگشت جز بر هیئت سجده نخوابید.»
سیر أعلام النبلاء: جلد ۴، صفحه ۶۵.
انس بن سیرین از همسر مسروق بن اجدع نقل میکند که گفته است:
كَانَ مَسْرُوْقٌ يُصَلِّي حَتَّى تَوَرَّمَ قَدَمَاهُ، فُرُبَّمَا جَلَسْتُ أَبْكِي مِمَّا أَرَاهُ يَصْنَعُ بِنَفْسِهِ.
«مسروق آنقدر نماز میخواند که هردو پای او ورم میکرد، و بسیاری اوقات من از حسرت مینشستم و دلم به حال او سوخته و برایش میگریستم».
سیر أعلام النبلاء: ۴/۶۵.
امام زین العابدین رَضِیَ اللهُ عَنه در اثر ترسی که از الله داشت، هر وقت وضو میگرفت چهرهاش به زردی میگرایید، اهل بیتش عرض میکردند: «این چه حالتی است که در هنگام وضو برایت حادث میشود؟» در پاسخ گفت:
تدرون بين يدي من أريد أن أقوم؟
«میدانید که میخواهم در پیشگاه چه کسی بایستم؟!».
صفة الصفوة: ۱/۳۵۴.
«در زمان معاویه ـ رضياللهعنه ـ مردم دچار قحطی شدند. معاویه برای نماز استسقاء همراه آنان بیرون آمد. چون به مصلا رسیدند، معاویه به ابومسلم گفت: میبینی مردم را چه حالی فرا گرفته است؟ پس دعایی کن.
ابومسلم پاسخ داد: با همه کوتاهیام این کار را میکنم. آنگاه برخاست، کلاهش را از سر برداشت، دستانش را بالا برد و گفت:
«خدایا! از تو باران میطلبیم، و من با گناهانم به سوی تو آمدهام؛ مرا ناامید مگردان.»
راوی گوید: هنوز مردم بازنگشته بودند که باران بارید.
آنگاه ابومسلم گفت: «خدایا! معاویه مرا در جایگاهی نشانْدار ساخت (جایگاه شهرت و آوازه). اگر نزد تو برای من خیری هست، مرا به سوی خود ببر.»
راوی گوید: آن روز، روز پنجشنبه بود؛ و پنجشنبه بعد، ابومسلم ـ رحمه الله ـ درگذشت.»
الزهد لأحمد بن حنبل، ص ۳۱۸، ش ۲۳۱۹.
پینوشت: او از این که شهرت و آوازهاش در میان مردم منتشر شود و بگویند: در اثر دعای ابومسلم بود که خداوند باران نازل کرد، ترسید و ترجیح داد مرگ فرا رسد، ولی چنین چیزی در میان مردم پخش نشود، چون ترس آن را داشت که این شایعه او را در دام عجب و خود بزرگبینی گرفتار کند.
ربیع بن خُثَیم، پس از آنکه نیمی از بدنش بر اثر بیماری از کار افتاده بود، هر بار با تکیه بر دو نفر، آرامآرام به مسجد محل برده میشد.
یاران عبدالله بن مسعود به او میگفتند: «ای ابا یزید! برای تو رخصت و اجازه هست که نمازت را در خانه بخوانی.»
ربیع پاسخ میداد: «بله، همانگونه است که میگویید؛ امّا من شنیدهام که مؤذّن ندا سر میدهد: حَیَّ عَلَى الفَلَاح؛ یعنی: بشتابید به سوی رستگاری.
پس هر کس این ندا را بشنود، باید آن را اجابت کند ـ حتی اگر شده با خزیدن بر زمین یا بر دست و زانو رفتن.»
الزهد لأحمد بن حنبل: ص ۲۷۵، ش ۱۹۹۵.
ربیع بن خُثَیم هنوز به سن بلوغ نرسیده بود که بر اثر نماز تهجد آنقدر خسته میگشت که مادرش دلش به حال وی میسوخت و میگفت: «فرزندم! چرا نمیخوابی و کمی استراحت نمیکنی؟» اما او در جواب میگفت: «ای مادر مهربانم! کسی که به هنگام فرارسیدن تاریکیهای شب، از گناهان خود هراس داشته باشد، سزاوار خواب و استراحت نیست».
به سن بلوغ که رسید، مادرش دید که گریه و بیخوابی او افزونتر شده است، به او گفت: «پسرم! این همه بیتابی و بیخوابی که از تو میبینم، شاید در اثر قتل نفسی باشد که مرتکب شدهای و من خبر ندارم!». گفت: «آری مادر جان! من یکی را کشتهام». مادرش با تعجب گفت: «آن کس که کشتهای کیست تا برویم به او دیه بدهیم یا تقاضای بخشش کنیم؟ به الله سوگند اگر بدانند چقدر گریه و زاری و بیخوابی میکنی، به تو رحم خواهند کرد».
گفت: «مادر عزیز! آنکس که من کشتهام نفس خودم است».
الزهد لأحمد بن حنبل، ص ۲۷۶، ش ۱۹۹۷.
در سرگذشت ربیع بن خثیم آمده است که او در مسجد بود و مردی پشت سر او قرار داشت، چون به نماز برخاستند آن مرد گفت: مقداری جلوتر برو، اما ربیع در جلو خود فرجهای برای رفتن نمیدید تا خواستِ او را اجابت کند، آن مرد خشمگین شد در حالی که ربیع را نمیشناخت، پس سیلی محکمی بر پشت گردن او زد، ربیع که چنین برخوردی از آن مرد دید، نگاهی به او کرد و گفت:
«رحمت الله بر تو باد، و دو مرتبه دعا را تکرار کرد، آن مرد که متوجه شد ربیع است، سر به گریبان خود فرو برد و گریستن آغاز کرد».
منبع: طبقات ابن سعد، ج ۶، ص ۲۲۳.
امام حسن بصری روایت کرده است که امیرالمؤمنین عمر بن خطاب در دل شب از برادران خود یاد میکرد و میگفت:
«چقدر طولانیست این شب! و چون نماز صبح را ادا مینمود با شتاب به سوی ایشان میرفت و آنان را به آغوش میکشید.»
الإخوان لابن أبي الدنيا، ص ۱۳۴.
امام شافعی شب را به سه بخش تقسیم کرده بود:
یکسوم آغازین شب را به نوشتن میپرداخت،
یکسوم میانی را به نماز اختصاص میداد،
و یکسوم پایانی را به خواب.
صفة الصفوة: ج ١، ص ۴۳۷.
مادری از عالمی پرسید: «خوابِ بچههایم بسیار سنگین است؛ به همینخاطر نمیتوانم آنها را برای نماز صبح بیدار کنم. حالا چه کار کنم؟»
شیخ پاسخ داد: «اگر اتاق آتش بگیرد و جانشان در خطر باشد، چه میکنی؟»
زن گفت: «آنها را بیدار خواهم کرد.»
شیخ پرسید: «ولی خوابشان سنگین است؛ چگونه بیدارشان میکنی؟»
زن گفت: «بهخدا قسم هرطور شده آنها را بیدار میکنم؛ حتی اگر شده، آنها را کشانکشان از اتاق خارج میکنم.»
شیخ گفت: «همانطور که برای نجاتشان از آتشِ دنیا این کار را میکنی، برای نجاتشان از آتشِ جهنم نیز چنین کن.»
دیوانهای را که «سعدون» نام داشت، گفتند: تو دیوانهای یا فلانی؟
گفت: فلانی!
من نماز ظهر و عصرم را به جماعت خواندهام، اما او نه به جماعت خوانده نه به تنهایی!
نماز آرامشبخش درون و باعث اعتدال انسان و از حد خارج نشدن او به هنگام تغییرات دنیا و ناگواریهای آن است:
﴿إِنَّ الْإِنسَانَ خُلِقَ هَلُوعًا (۱۹) إِذَا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعًا (۲۰) وَإِذَا مَسَّهُ الْخَیْرُ مَنُوعًا (۲۱) إِلَّا الْمُصَلِّینَ﴾
«بیشک انسان بسیار آزمند [و بیتاب] آفریده شده (۱۹) اگر صدمهای به او رسد عجز و لابه کند (۲۰) وچون خیری به او رسد بخل ورزد (۲۱) به جز نمازگزاران». [معارج: ۱۹-۲۲]
عاصم بن عصام بیهقی ـ رحمه الله ـ روایت میکند:
«شبی را مهمان امام احمد بن حنبل بودم. او ظرفی آب (برای وضو و تهجد) آورد و کنارم گذاشت. وقتی صبح شد، نگاه کرد و دید آب همانطور دستنخورده مانده است. با تعجب گفت:
"سُبْحَانَ الله! رَجُلٌ يَطْلُبُ العِلْمَ لاَ يَكُوْنُ لَهُ وِردٌ بِاللَّيْل."
سبحانالله! مردی در جستوجوی علم است، امّا بهرهای از عبادت شبانه ندارد!»
سیر أعلام النبلاء، جلد ۱۱، صفحه ۲۹۸.
زبید یامی کوفی رحمهالله، مؤذن مسجد بود.
به بچهها میگفت:
«بیایید نماز بخوانید تا به شما گردو بدهم.»
بچهها هم نماز میخواندند و بعد از نماز، دور او جمع میشدند.
عدهای از کارش ایراد گرفتند.
او پاسخ داد:
وَمَا عَلَيَّ أَنْ أَشْتَرِيَ لَهُم جَوْزاً بِخَمْسَةِ دَرَاهِمَ، وَيَتَعَوَّدُوْنَ الصَّلاَةَ.
«چه اشکالی دارد اگر پنج درهم خرج گردو کنم و در عوض، به نماز خواندن عادت کنند؟»
سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۲۹۷.
اگر به دنبال یک نرمافزار جامع و کاربردی برای مدیریت اوقات شرعی و اذکار روزانه هستید، "نمازهایم" گزینهای ایدهآل است. این نرمافزار که خودم نیز از آن استفاده میکنم، رابط کاربری ساده و روانی دارد و امکانات متنوعی را در اختیار کاربران قرار میدهد.
My Prayers یک برنامه اسلامی است که اوقات شرعی را با دقت بالا و بر اساس موقعیت مکانی گوشی (عرض و طول جغرافیایی) و مطابق با روشهای محاسباتی مختلف ارائه میدهد. همچنین، این برنامه برای شهرهایی که جدول زمانی ثابت برای اوقات شرعی دارند، زمانهای ثابت نماز را نمایش میدهد. علاوه بر این، امکاناتی همچون جهتیاب قبله، اذکار (حِصنُ المُسلِم)، ۹۹ نام خداوند، مساجد نزدیک و موارد دیگر را در اختیار کاربران قرار میدهد.
ویژگیهای اصلی:
• نمایش اوقات شرعی دقیق بر اساس موقعیت مکانی کاربر، با قابلیت تنظیمات متنوع (براساس زوایای مختلف).
• ارائه اوقات شرعی ثابت برای شهرهایی که جدول زمانی ثابت دارند.
• نمایش زمان باقیمانده تا نماز بعدی.
• امکان تنظیم اعلان یا آلارم برای هر نماز با قابلیت تنظیم زمان آن.
• امکان ارسال اعلان اوقات شرعی به دیگران.
• قابلیت تنظیم دستی اوقات شرعی.
• تشخیص خودکار موقعیت مکانی با استفاده از GPS یا شبکه، یا یافتن مکان بهصورت دستی بدون نیاز به اینترنت.
• امکان انتخاب صدای اذان از کارت حافظه، صدای سیستم، یا مؤذنان موجود در برنامه.
• فعالسازی خودکار حالت سکوت در هنگام نماز، با تنظیمات جداگانه برای هر نماز.
• نمایش تاریخ هجری با امکان تنظیم دستی.
• مجموعه کامل اذکار اسلامی (حِصنُ المُسلِم) شامل ۲۸۷ ذکر، با امکان اشتراکگذاری، افزودن به علاقهمندیها و دریافت اعلان روزانه.
• جهتیاب قبله با قطبنما.
• نمایش ۹۹ نام خداوند.
• نمایش نزدیکترین مساجد بر اساس گوگل مپس، با امکان مشاهده مساجد اطراف در شعاعی بین ۵ تا ۵۰ کیلومتر، از نزدیکترین تا دورترین مکان.
• دو نوع ویجت مختلف برای نمایش تمام اوقات شرعی.
• پشتیبانی کامل از زبانهای انگلیسی، عربی، فارسی، و کُردی.
با توجه به امکانات گسترده و طراحی کاربرپسند، این نرمافزار میتواند همراهی مفید برای مسلمانان در زندگی روزمره باشد. اگر به دنبال یک برنامه جامع برای مدیریت اوقات شرعی، قبلهیابی، پخش اذان، و یادآوری اذکار هستید، "نمازهایم" یک انتخاب عالی است.
همین حالا دانلود کنید و از امکانات آن بهرهمند شوید!