| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۳۶۰ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیشینیان نیک» ثبت شده است

ابن بَطّال رحمه‌الله:

 

 

"أن لقاء الناس بالتبسم وطلاقة الوجه من أخلاق النبوة، وهو مناف للتكبر وجالب للمودة."

«ملاقات مردم با تبسم و روی خوش، از ویژگی‌های اخلاقی پیامبران است؛ این رفتار با تکبر ناسازگار است و محبت و صمیمیت ایجاد می‌کند.»


 

شرح صحیح البخاری لابن بطال، ج ۵، ص ۱۹۳.

  • حسین عمرزاده

امام علی ـ رضی‌الله عنه ـ به کسانی که به دیدارش می‌آمدند چنین سفارش می‌کرد:

 

"لا يخافن أحد منكم إلا ذنبه، ولا يرجو إلا ربه، ولا يستحي من لا يعلم أن يتعلم، ولا يستحي من لا يعلم إذا سئل عمَّا لا يعلم أن يقول: الله أعلم، وإن الصبر من الإيمان بمنزلة الرأس من الجسد إذا ذهب الصبر ذهب الإيمان، وإذا ذهب الرأس ذهب الجسد."

 

  • هیچ‌کس نباید از چیزی بترسد، مگر از گناه خودش.
  • و نباید به هیچ‌کس جز الله امید ببندد.
  • کسی که چیزی را نمی‌داند، از یاد گرفتنش خجالت نکشد.
  • و اگر درباره موضوعی که نمی‌داند از او پرسیده شد، بی‌هیچ رودربایستی بگوید: «الله أعلم؛ خدا داناتر است».
  • صبر در برابر ایمان مانند سر در برابر بدن است؛ اگر صبر از بین برود، ایمان هم دوام نمی‌آورد، همان‌طور که بدن بدون سر هیچ ارزشی ندارد.

 

تاریخ الخلفاء، سیوطی، ص ۱۴۳.

  • حسین عمرزاده

از ابوهریره رضی الله عنه روایت است که می گوید:

 

ما به همراه ابوبکر و عمر رضی الله عنهما با رسول الله صلى الله عليه وسلم نشسته بوديم و چند نفر ديگر نيز با ما بودند. رسول الله صلى الله عليه وسلم از ميانِ ما برخاست و رفت و چون تأخير کرد، ترسيديم که مبادا در نبودِ ما و در تنهايی، مشکلی برايش پيش آمده باشد؛ طاقت نياورديم و برخاستيم (تا ببينيم چه شده است).

 

من نخستين کسی بودم که نگران شدم؛ لذا بيرون رفتم و در جستجوی رسول الله صلى الله عليه وسلم بودم تا اينکه به باغی از انصار که از آنِ بنی نجار بود، رسيدم. آن را دور زدم تا دربش را بيابم؛ اما نيافتم. ناگهان آبراهه ی کوچکی ديدم که از چاهی بيرون از باغ، به درون باغ می رفت و از ديوارِ باغ می گذشت؛ لذا - برای عبور از آبراهه - خودم را جمع و جور کردم و واردِ باغ شدم و نزد رسول الله صلى الله عليه وسلم رفتم.

 

رسول الله صلى الله عليه وسلم پرسيد: «ابوهريره هستی؟» گفتم: بله، ای رسول خدا؛

 فرمود: «ما شَأنُكَ؟»: «چه کار داری؟»

 گفتم: شما در ميان ما بوديد که برخاستيد و رفتيد و چون تأخير کرديد، نگران شديم که مبادا در نبودِ ما و در تنهايی مشکلی برای شما پيش آمده باشد. پس طاقت نياورديم و من نخستين کسی بودم که بی تاب و نگران شدم. لذا به اين باغ آمدم و خودم را برای عبور از آبراهه، مانند روباه جمع کردم و مردم پشت سرِ من هستند.

رسول الله صلى الله عليه وسلم کفش هايش را به من داد و فرمود: «يَا أَبا هريرة، اذْهَبْ بِنَعْلَيَّ هاتَيْنِ، فَمنْ لقيتَ مِنْ وَرَاءِ هَذا الحائِط يَشْهَدُ أَنْ لا إلهِ إلاَّ اللَّهُ مُسْتَيْقناً بِهَا قَلبُه، فَبَشِّرْهُ بالجنَّةِ»: «ای ابوهريره، برو و هرکس را بيرون اين باغ ديدی که گواهی می دهد معبود راستينی جز الله نيست و قلبش به آن يقين دارد، به او مژده ی بهشت بده».

 

و حدیث را به طور کامل ذکر می کند.

صحيح مسلم، حدیث ۳۱.

 

توضیح:

 

کسی که با یقین قلبی این کلمات را بر زبان می آورد، بدون تردید اوامر الهی را اجرا نموده و از منهیات او دوری می کند؛ زیرا این شخص می گوید: هیچ معبود بر حقی جز الله وجود ندارد. و چون معنای این کلمه ی بزرگ چنین است، ناگزیر باید الله یگانه و بی شریک را عبادت نماید؛ اما کسی که این کلمه را بر زبان می آورد اما در قلبش به آن یقین ندارد، به او سودی نخواهد رساند.

 

امام نووی در شرح این حدیث و عبارت:

 

"اذْهَبْ بنَعْلَيَّ هاتَيْنِ، فمَن لَقِيتَ مِن وراءِ هذا الحائِطَ يَشْهَدُ أنْ لا إلَهَ إلَّا اللَّهُ مُسْتَيْقِنًا بها قَلْبُهُ، فَبَشِّرْهُ بالجَنَّةِ."
«ای ابوهريره، کفش هايم را با خود ببر و هرکس را بيرون اين باغ ديدی که گواهی می دهد معبود راستينی جز الله نيست و قلبش به آن يقين دارد، به او مژده ی بهشت بده.»

 

می‌نویسد:

 

"مَعْنَاهُ أَخْبِرْهُمْ أَنَّ مَنْ كَانَتْ هَذِهِ صِفَتَهُ فَهُوَ مِنْ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَإِلَّا فَأَبُو هُرَيْرَةَ لَا يَعْلَمُ اسْتِيقَانَ قُلُوبِهِمْ وَفِي هَذَا دَلَالَةٌ ظَاهِرَةٌ لِمَذْهَبِ أَهْلِ الْحَقِّ أَنَّهُ لَا يَنْفَعُ اعْتِقَادُ التَّوْحِيدِ دُونَ النُّطْقِ وَلَا النُّطْقَ دُونَ الِاعْتِقَادِ بَلْ لَا بُدَّ مِنَ الْجَمْعِ بَيْنَهُمَا وَقَدْ تَقَدَّمَ إِيضَاحُهُ فِي أَوَّلِ الْبَابِ وَذِكْرُ الْقَلْبِ هُنَا لِلتَّأْكِيدِ وَنَفْيِ توهم المجاز وإلا فَالِاسْتِيقَانُ لَا يَكُونُ إِلَّا بِالْقَلْبِ."

«مقصود این است که: به آنان خبر ده هرکس دارای این صفت باشد از اهل بهشت است، وگرنه ابوهریره از درون دل‌های مردم آگاه نبود. این حدیث دلالت آشکاری دارد بر مذهب اهل حق، که اعتقاد به توحید بدون اظهار زبانی سودی ندارد، و اظهار زبانی بدون اعتقاد قلبی نیز سودی نمی‌بخشد؛ بلکه لازم است میان این دو جمع شود، و توضیح این مطلب در آغاز باب پیش‌تر آمده است. یادکردِ «قلب» در اینجا برای تأکید و رفع پندار مَجاز است، زیرا یقین جز در دل تحقق نمی‌یابد.»

 


شرح النووي على مسلم، ج ۱، ص ۲۳۷.

  • حسین عمرزاده

زبید یامی کوفی رحمه‌الله، مؤذن مسجد بود.

به بچه‌ها می‌گفت:
«بیایید نماز بخوانید تا به شما گردو بدهم.»

بچه‌ها هم نماز می‌خواندند و بعد از نماز، دور او جمع می‌شدند.

عده‌ای از کارش ایراد گرفتند.

او پاسخ داد:

وَمَا عَلَيَّ أَنْ أَشْتَرِيَ لَهُم جَوْزاً بِخَمْسَةِ دَرَاهِمَ، وَيَتَعَوَّدُوْنَ الصَّلاَةَ.
«چه اشکالی دارد اگر پنج درهم خرج گردو کنم و در عوض، به نماز خواندن عادت کنند؟»

 


سیر أعلام النبلاء، ج۵، ص۲۹۷.

  • حسین عمرزاده

وهب بن منبه رحمه الله:

 

 

"إِذَا سَمِعْتَ مَنْ يَمْدَحُكُ بِمَا لَيْسَ فِيْكَ، فَلاَ تَأْمَنْهُ أَنْ يَذُمَّكَ بِمَا لَيْسَ فِيْكَ."

 

اگر شنیدی کسی تو را برای چیزی که نداری ستایش می‌کند...

از این بترس که تو را برای عیبی که نداری سرزنش کند!

 

سير أعلام النبلاء، ج ۴، ص ۵۵۰.

  • حسین عمرزاده

فضیل بن عیاض رحمه الله:


 

"من استحوذ عليه الهوى واتباع الشهوات انقطعت عنه موارد التوفيق."

«آنکه هوای نفس و پیروی از شهوات بر وی غالب شود، سرچشمه‌های توفیق را از دست می‌دهد».

 

 

روضة المحبین، ص ۴۷۹.

  • حسین عمرزاده

حارث بن قیس رحمه الله :

 

 


"إِذَا كُنْتَ فِي الصَّلَاةِ فَقَالَ لَكَ الشَّيْطَانُ: إِنَّكَ تُرَائِي، فَزِدْهَا طُولًا."


هرگاه در حال نماز بودی و شیطان به تو گفت (یعنی وسوسه‌ات کرد) که داری ریا می‌کنی، نمازت را طولانی‌تر کن!


 

الزهد لابن المبارك، ص ۱۲، ش ۳۵.

  • حسین عمرزاده

امام ذهبی رحمه‌الله: 

 


"فَأَعْلَى المَقَامَاتِ مَنْ كَانَ بَكَّاءً بِاللَّيْلِ، بَسَّاماً بِالنَّهَارِ."

«بالاترین مقامات از آنِ انسانی است که شب را با اشک و تضرّع در برابر پروردگار سپری می‌کند، و روز را با رویی گشاده در میان مردم می‌گذراند.»


 

سير أعلام النبلاء، ج ۱۰، ص ۱۴۱.

  • حسین عمرزاده

امام ﺷﺎﻓﻌﯽ ﺭحمه الله:

 

 

«أُحِبُّ لِمَنْ أَصَابَ ذَنْبًا فَسَتَرَهُ اللَّهُ عَلَيْهِ أَنْ يَسْتُرَهُ عَلَى نَفْسِهِ وَيَتُوب.»

«دوست دارم کسی که گناهی از او سر زده و خدا آن را بر او پوشانده است، خودش نیز آن گناه را پنهان نگه دارد و توبه کند.»

 

 

فَتحُ الباري بِشرح صحیح البُخاري، ج ۱۲، ص ۱۲۵.

  • حسین عمرزاده

امام سفیان ثورى:

 

"المَالُ دَاءُ هَذِهِ الأُمَّةِ، وَالعَالِمُ طَبِيْبُ هَذِهِ الأُمَّةِ، فَإِذَا جَرَّ العَالِمُ الدَّاءَ إِلَى نَفْسِهِ، فَمَتَى يُبرِئُ النَّاسَ؟"

«مال دنیا، بیماریِ این امّت است، و عالم، پزشک و درمانگر آن.
اما اگر خودِ عالم به این بیماری گرایش داشته باشد، دیگر چه زمانی مردم از آن بهبودی خواهند یافت؟»

 

 

سير أعلام النبلاء، ج ٧، ص ۲۴۳.

  • حسین عمرزاده

امام حسن بصری رحمه‌الله :

 

"المؤمن يعمل بالطاعات وهو مُشْفِق وَجِل خائف، والفاجر يعمل بالمعاصي وهو آمن".

«انسانِ مؤمن به عبادت می‌پردازد، در حالی که دلش آمیخته به ترس و نگرانی (از قبول نشدن عباداتش) است؛

ولی فردِ فاجر و گنهکار، در حالی سرگرم گناه است که خود را از عذاب پروردگار نیز ایمن می‌پندارد.»

 

 

تفسیر ابن کثیر، ج ۳، ص ۴۵۱.

  • حسین عمرزاده

امام بخاری رحمه‌الله می‌فرماید:

 

 

«أَفْضَلُ الْمُسْلِمِينَ رَجُلٌ أَحْيَا سُنَّةً مِنْ سُنَنِ الرَّسُولِ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ قَدْ أُمِيتَتْ، فَاصْبِرُوا يَا أَصْحَابَ السُّنَنِ رَحِمَكُمُ اللَّهُ فَإِنَّكُمْ أَقَلُّ النَّاسِ.»

 

«برترینِ مسلمانان آن فردی است که یکی از سنت‌های پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلّم را، در روزگاری که به فراموشی و خاموشی گراییده، دوباره زنده کند. پس ای پاسدارانِ سنتِ رسولِ خدا صلی‌الله‌علیه‌وسلّم، رحمتِ الهی بر شما باد و بر سختی‌ها شکیبا باشید؛ چراکه شمارِ شما اندک است.»

 

 

منبع: خطیب بغدادی، الجامع لأخلاق الراوي وآداب السامع، ج ۱، ص ۱۱۲.

 

 

شیخ ابوبکر (خطیب بغدادی) می‌گوید:

 

 

«قَوْلُ الْبُخَارِيِّ إِنَّ أَصْحَابَ السُّنَنِ أَقَلُّ النَّاسِ، عَنى بِهِ الْحُفَّاظَ لِلْحَدِيثِ، الْعَالِمِينَ بِطُرُقِهِ، الْمُمَيِّزِينَ لِصَحِيحِهِ مِنْ سَقِيمِهِ، وَقَدْ صَدَقَ رَحِمَهُ اللَّهُ فِي قَوْلِهِ، لِأَنَّكَ إِذَا اعْتَبَرْتَ لَمْ تَجِدْ بَلَدًا مِنْ بُلْدَانِ الْإِسْلَامِ يَخْلُو مِنْ فَقِيهٍ، أَوْ مُتَفَقِّهٍ يَرْجِعُ أَهْلُ مِصْرِهِ إِلَيْهِ، وَيُعَوِّلُونَ فِي فَتَاوِيهِمْ عَلَيْهِ، وَتَجِدُ الْأَمْصَارَ الْكَثِيرَةَ خَالِيَةً مِنْ صَاحِبِ حَدِيثٍ عَارِفٍ بِهِ مُجْتَهِدٍ فِيهِ، وَمَا ذَاكَ إِلَّا لِصُعُوبَةِ عِلْمِهِ وَعِزَّتِهِ وَقِلَّةِ مَنْ يَنْجُبُ فِيهِ مِنْ سَامِعِيهِ وَكَتَبَتِهِ، وَقَدْ كَانَ الْعِلْمُ فِي وَقْتِ الْبُخَارِيِّ غَضًّا طَرِيًّا، وَالِارْتِسَامُ بِهِ مَحْبُوبًا شَهِيًّا، وَالدَّوَاعِي إِلَيْهِ أَكْبَرُ، وَالرَّغْبَةُ فِيهِ أَكْثَرُ، وَقَالَ هَذَا الْقَوْلَ الَّذِي حَكَيْنَاهُ عَنْهُ، فَكَيْفَ نَقُولُ فِي هَذَا الزَّمَانِ مَعَ عَدَمِ الطَّالِبِ، وَقِلَّةِ الرَّاغِبِ وَكَانَ الشَّاعِرُ وَصَفَ قِلَّةَ الْمُتَخَصِّصِينَ مِنْ أَهْلِ زَمَانِنَا فِي قَوْلِهِ: وَقَدْ كُنَّا نَعُدُّهُمْ قَلِيلًا، فَقَدْ صَارُوا أَقَلَّ مِنَ الْقَلِيلِ.»

 

«مراد بخاری از این سخن که «یارانِ سنّت کم‌شمارترینِ مردم‌اند»، همان حفاظ حدیث هستند؛ آنان که بر طُرُق روایت آگاهی دارند و توانایی تشخیص حدیث صحیح از غیر آن را دارا می‌باشند. و او رحمه‌الله در این سخن خویش راست گفته است؛ زیرا هنگامی که دقت کنی، هیچ شهری از شهرهای اسلام را خالی از فقیه یا دانش‌پژوهی نمی‌یابی که مردم آن دیار در مسائل خویش به او مراجعه نکنند و فتاوای خود را بر او متّکی نسازند. امّا در بسیاری از شهرها، هیچ محدّث آگاهی که به حدیث واقف و در آن کوشا باشد نمی‌یابی. و این جز به سبب دشواری این علم، کمیاب‌بودن آن، و اندکیِ کسانی که از میان شاگردان و نویسندگان حدیث در آن برمی‌آیند نیست.

و حال آن‌که این علم در روزگار بخاری، تازه، زنده و باطراوت بود؛ فراگیری آن محبوب و دل‌پذیر شمرده می‌شد؛ انگیزه‌ها برای روی‌آوردن به آن بسیار بود و رغبت مردم در آن افزون. و او در همان زمان این سخن را که از او نقل کردیم بیان داشت؛ پس چگونه می‌توان دربارهٔ روزگار ما سخن گفت، با آن‌همه نبودِ طالبِ علم و اندکیِ علاقه‌مندان؟ و شاعر همین اندکیِ متخصصانِ زمانهٔ ما را در این بیت توصیف کرده است:

 

وَقَدْ كُنَّا نَعُدُّهُمْ قَلِيلًا، فَقَدْ صَارُوا أَقَلَّ مِنَ الْقَلِيلِ.

«ما آنان را اندک می‌شمردیم؛
و اکنون کمتر از اندک شده‌اند.»

  • حسین عمرزاده

 

امام طحاوی رحمه‌الله:

 

ونحب أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم، ولا نفرط في حب أحد منهم، ولا نتبرأ من أحد منهم، ونبغض من يبغضهم، وبغير الخير يذكرهم، ولا نذكرهم إلا بخير، وحبهم دين وإيمان وإحسان، وبغضهم كفر ونفاق وطغيان.

 

«ما یاران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم را دوست داریم، اما در دوستیِ هیچ‌یک از آنان افراط نمی‌کنیم و از هیچ صحابی‌ای بَری و بیزار نیستیم. از هر کسی که نسبت به یاران پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وسلم بُغض داشته باشد یا آنان را به خیر ذکر نکند، متنفریم. جز با خیر، آنان را یاد نمی‌کنیم. دوستیِ آنان دین، ایمان و احسان است؛ بُغضِ آنان کفر، نفاق و طغیان است.»

 

 

متن عقیده طحاویه، ص ۵۷.

 

 

دریافت عکس نوشته
حجم: ۲۹۶ کیلوبایت

  • حسین عمرزاده

امام شافعی رحمه الله:

 

 

"لو جهدت الله كل الجهد على أن ترضى الناس كلهم فلا سبيل إليه، فإذا كان كذلك فأخلص عملك ونيتك لله عز وجل."

«اگر تمام تلاشت را بکنی تا همهٔ مردم از تو راضی باشند، [بدان که] راهی به آن نخواهی یافت.
پس حال که چنین است، عمل و نیتت را خالصانه برای الله عزّوجل قرار ده.»


 

مناقب الشافعي للبيهقي، ج ۲، ص ۱۷۳.

  • حسین عمرزاده

حاتم رحمه الله:

 

 

"فإني نظرت إلى الخلق، فإذا كل شخص له محبوب، فإذا وصل إلى القبر فارقه محبوبه، فجعلت محبوبي حسناتي لتكون في القبر معي."

به مردم نگاه کردم؛ دیدم هر کس برای خودش یار و محبوبی دارد، اما چون به قبر می‌رسد، محبوبش از او جدا می‌شود.
پس من نیکی‌هایم را یار خویش قرار دادم تا در قبر — و آنجا که همه تنها می‌مانند — همراهم باشند.


 

مختصر منهاج القاصدین، ص ۲۴.

  • حسین عمرزاده

 

 

امام ذهبی رحمه‌الله کلماتی از آخرین سخنان امام فخرالدین رازی رحمه‌الله در پایان عمرش را نقل می‌کند که فرموده است:

 

«لقد تَأَمَّلْتُ الطُّرُقَ الكَلاَمِيَّةَ، وَالمنَاهجَ الفلسفِيَّةَ، فَمَا رَأَيَّتُهَا تشفِي عليلاً، وَلاَ تروِي غليلاً، وَرَأَيْتُ أَقْرَبَ الطُّرُقِ طرِيقَةَ القُرْآنِ، أَقرَأُ فِي الإِثْبَاتِ: {الرَّحْمَنُ عَلَى العَرْشِ اسْتوَى} ، {إِلَيْهِ يَصْعَدُ الكَلِمُ... } ، وَأَقرَأُ فِي النَّفْي: {لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ} ، وَمَنْ جَرَّبَ مِثْلَ تَجرِبَتِي عرفَ مِثْلَ مَعْرِفَتِي.»

 

«راه‌های کلامی‌ها و شیوه‌های فلسفی را بسیار آزمودم و در آن‌ها دقیق شدم، اما هیچ‌کدام را کارساز نیافتم؛ نه دردی را درمان می‌کنند و نه عطش حقیقت‌جویی را فرو می‌نشانند.
به این نتیجه رسیدم که نزدیک‌ترین راه، راهِ قرآن است.


در اثبات صفات، این آیات را می‌خوانم: {الرَّحْمَنُ عَلَى العَرْشِ اسْتوَى} و {إِلَيْهِ يَصْعَدُ الكَلِمُ...}.
و در (تنزیه) و نفی (تشبیه)، این آیه را: {لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْءٌ}.

و هر کس تجربه‌ای مانند تجربه‌ی من داشته باشد، به همان دانشی می‌رسد که من رسیده‌ام.»

 

 

سير أعلام النبلاء، ج ۲۱، ص ۵۰۱.

 

  • حسین عمرزاده

ایاس بن معاویه رحمه‌الله:

 

 

"امتحنت خصال الرجال، فوجدت أشرفها صدق اللسان، ومن عدم فضيلة الصدق، فقد فجع بأكرم أخلاقه."

«خصلت‌های مردان را بررسی کردم و دیدم شریف‌ترینشان راستگویی است؛ و هر کس این فضیلت را از دست بدهد، در حقیقت ارزشمندترین بخشِ اخلاقش را از دست داده است.»

 

 

تهذیب الکمال في أسماء الرجال، ج ۳، ص ۴۱۳.

  • حسین عمرزاده

ابوبکر بن عیّاش می‌گوید: به حکم نص قرآن، ابوبکر صدیق خلیفه و جانشین رسول خدا ـــ صلی‌الله علیه و سلم ـــ است؛ زیرا خداوند متعال می‌فرماید:

 

 

{ لِلْفُقَرَاءِ الْمُهَاجِرِينَ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ وَأَمْوَالِهِمْ يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضْوَانًا وَيَنْصُرُونَ اللَّهَ وَرَسُولَهُ أُولَئِكَ هُمُ الصَّادِقُونَ }

«[بخشی از این اموال،] برای فقرای مهاجری است که از خانه و اموالشان بیرون رانده شدند، [همان کسانی که] فضل و رضامندی الله را می‌طلبند و الله و پیامبرش را یاری می‌کنند. آنها راستگویانند.» (حشر: ۸)

 

 

سپس ادامه می‌دهد: بنابراین هرکسی را که خداوند «راستگو» بنامد، دروغ نمی‌گوید. و همین افراد (یعنی مهاجرین راستگو) او را چنین خطاب کردند و گفتند:

 

«يَا خَلِيْفَةَ رَسُوْلِ اللهِ ـــ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ ـــ.»

«ای خلیفه و جانشین رسول‌الله ـــ صلی‌الله علیه و سلم!»

 

 

سیر أعلام النبلاء، ج ۸، ص ۵۰۰–۵۰۱.

  • حسین عمرزاده



در دوران زمامداری عبدالرحمن الناصر در اندلس(به اسپانیایی:Andalucía،یکی از ۱۷ بخش خودمختار کشور اسپانیا) قحط سالی همه جا را فرا گرفت.

خلیفه شخصی را به سوی قاضی منذر بن سعید بلوطی روانه کرد تا با مردم نماز استسقاء ( طلب باران ) برگزار کند،وقتی پیک خلیفه به قاضی رسید ایشان خطاب به قاصد فرمود: بگو خلیفه خود چه می کند؟
قاصد گفت: او را خاشع‌تر و فروتن‌تر از امروز ندیده‌ام لباسی زمخت برتن کرده و در خلوت خویش با گریه و زاری شدید مشغول دعاست و می‌گوید: خدایا همه چیز من در قبضه‌ی تو قرار دارد، به خاطر من بندگانت را عذاب مده!
قاضی فرمود: الله اکبر، به الله سوگند از آسمان برایتان باران می‌بارد، هرگاه جبار زمین فروتن شد جبار آسمان به رحم می آید…
سپس به غلامش گفت: برای ادای نماز طلب باران ندا بزن و چترم را برایم بیاور.
مردم همه جمع شدند و قاضی بر بالای منبر رفت..
مردم همه مشتاق شنیدن سخنان قاضی منذر بن سعید بودند، قاضی سخنان خود را با این آیه آغاز نمود: ﴿سَلَامٌ عَلَیْکُمْ ۖ کَتَبَ رَبُّکُمْ عَلَىٰ نَفْسِهِ الرَّحْمَهَ ۖ أَنَّهُ مَنْ عَمِلَ مِنْکُمْ سُوءًا بِجَهَالَهٍ ثُمَّ تَابَ مِنْ بَعْدِهِ وَأَصْلَحَ فَأَنَّهُ غَفُورٌ رَحِیمٌ﴾؛ «سلام بر شما، پروردگارتان رحمت را بر خود فرض کرده که هر کس از شما از روی نادانی کار بدی مرتکب شود؛ سپس بعد از آن توبه و درستکاری کند، البته او آمرزنده‌ی مهربان است». [سوره‌ی انعام، آیه‌ی ۵۶]

چندین بار این آیه را تکرار کرد…

مردم با شنیدن این آیات لرزه بر اندامشان افتاد و به گریه افتادند و صدای ضجه شان همه جا را فرا گرفت…
غرق در گریه و زاری و توبه و انابت بودند که ابرهای زیادی آسمان را فرا گرفت و بارانی شدید باریدن آغاز کرد.


منابع: البدایة و النهایة و تاریخ الاسلام.
  • حسین عمرزاده

داستانی زیبا و مستند،برگرفته از مطالب موجود در سایت های اینترنتی.

امام ابوزرعه‌ی رازی از بزرگان اهل حدیث در قرن سوم هجری است و همانگونه که از نام ایشان پیداست اصالتا اهل ری می‌باشد.
تمکن وی در حفظ حدیث به حدی بود که خود وی می‌گوید: “دویست هزار حدیث را چنان از حفظ دارم که کسان دیگر سوره‌ی قل هوالله احد را از حفظ دارند”. به همین سبب وی به “سرور حفاظ” شهرت داشت. اسحاق بن راهویه محدث و فقیه بزرگ خراسان می‌گوید: “حدیثی که ابوزرعه‌ی رازی آن را نشاسد، اساسی ندارد”.
اما آنچه می‌خواهم آن را روایت کنم داستان تاثیر گذار وفات این امام بزرگ است که مطئمنا درس‌های بسیاری را در خود دارد.
این داستان را گروهی از ائمه و حفاظ حدیث که در هنگام وفات این امام حضور داشتند نقل کرده‌اند.
“حافظ ابوجعفر محمد بن علی شوشتری” این واقعه را چنین نقل می‌کند:
در هنگام وفات امام ابوزرعه‌ی رازی در ماشهران به نزد او آمدیم در حالی که ابوحاتم و محمد بن مسلم و منذر بن شاذان و گروهی دیگر از علما نیز آنجا بودند.
اینجا بود که این علما به یاد حدیث تلقین افتادند. (تلقین این است که در هنگام وفات شخص، کلمه‌ی لا إله إلا الله را به او بگوییم تا شخص در حال وفات آن را بگوید و این کلمه آخرین سخن او در دنیا باشد).
حافظ ابوجعفر شوشتری می‌گوید: آن علما از اینکه کلمه‌ی شهادتین را به یاد او بیاورند شرم کردند و هیبت امام ابوزرعه به آنان اجازه‌ی چنین کاری را نداد پس با خود چاره‌ای اندیشیدند و گفتند: بیایید حدیث را بیان کنیم. (یعنی سند حدیث را از اول آن بگوییم تا آنکه امام حدیث را کامل کند).
محمد بن مسلم بن وارة گفت: “ضحاک بن مخلد ما را حدیث گفت، از عبدالحمید بن جعفر از صالح بن ابی …” و از این بیشتر نگفت.
سپس ابوحاتم گفت: “ابوعاصم ما را حدیث گفت، از عبدالحمید بن جعفر از صالح…” و جلوتر نرفت.
دیگر محدثان نیز ساکت ماندند و چیزی نگفتند.
اینجا بود که امام ابوزرعه‌ی رازی امام بزرگ اهل حدیث در زمانه‌ی خویش در حالی که در حال وفات بود چشمانش را گشود و گفت:
“بندار ما را حدیث گفت، و همچنین ابوعاصم، و همچنین عبدالحمید بن جعفر، از صالح بن أبوغریب از کثیر بن مرة حضرمی از معاذ بن جبل که گفت: رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ فرمود: هر که آخرین سخنش لا إله إلا الله باشد به بهشت داخل می‌شود. (۱)
و جان به جان آفرین تسلیم کرد.” [پایان حکایت از زبان ابوجعفر شوشتری]
گفته‌اند لحظه‌ی وفات خلاصه‌ای است از همه‌ی زندگی انسان، و انسان نمی‌تواند در این لحظه جز حقیقت درون خود را نشان دهد، و چه زیباست داستان وفات این مرد بزرگ که همه‌ی زندگی خود را صرف رساندن پیام رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ به امت ایشان کرده بود و در پایان نیز با ذکر حدیثی از رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ با سند آن، و گفتن کلمه‌ی “لا إله إلا الله” جان به جان آفرین تسلیم کرد، گو اینکه این لحظه، خلاصه‌ای بود از زندگی این امام بزرگ.
این قضیه‌ را حاکم در معرفة علوم الحدیث (ص۷۶) _ و همچنین در مستدرک (۱/۵۰۰) و ذهبی در سیر أعلام النبلاء (۱۳/۷۶) و سبکی در طبقات الشافعیة (۱/۶۴) _ و از طریق او بیهقی در شعب الإیمان (۱۶/۲۵۰) ، و ابن عساکر در تاریخ مدینة دمشق (۳۸/۳۶) و خطیب بغدادی در تاریخ بغداد (۱۰/۳۳۵) ، و از طریق او مزی در تهذیب الکمال ( ۱۹/۱۰۱) ، نقل کرده‌اند.
امام سْبکی در طبقات الشافعیة می‌گوید: “داستان تلقین ابوزرعه‌ی رازی دارای اصل صحیح است”.
۱- ابوداوود این حدیث را روایت کرده است.

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter Twitter YouTube Aparat Pinterest