بلال بن سعد رحمه الله گوید:
از کسانی مباش که در ظاهر، دوستدار الله متعالند؛ ولی در نهان دشمنش.
الإخلاص و النیة از ابن ابی الدنیا، ۵۴
بلال بن سعد رحمه الله گوید:
از کسانی مباش که در ظاهر، دوستدار الله متعالند؛ ولی در نهان دشمنش.
الإخلاص و النیة از ابن ابی الدنیا، ۵۴
حافظ ذهبی -رحمه الله- یکی از علل استقامت و ثباتِ امام احمد بن حنبل -رحمه الله- بهنگام فتنهی خلق قرآن را اینچنین اظهار نمودند:
" آشکارا و به حقّ صحبت کردن کار بزرگیست که نیازمندِ دارا بودن "قدرت" و "اخلاص" است. انسان مخلص بدون "قدرت کافی" از انجام آن عاجز می ماند، و انسان نیرومند "بدون اخلاص" خوار و ذلیل می گردد. پس انسان صدّیق کسی است که با هر دوی آنها برای بیان حقیقت قیام کند. "
الصدع بالحق عظیم، یحتاج إلى قوة وإخلاص، فالمخلص بلا قوة یعجز عن القیام به، والقوی بلا إخلاص یخذل، فمن قام بهما کاملاً، فهو صدیق.
سیر أعلام النبلاء: ج ۲۴۳/۱۱
امام احمد هرگاه از مردی صفاتی چون نیکوکاری، زهد، کوشیدن برای برپایى حقّ [و عدالت] و اطاعتِ دستورات دین میشنید، دربارهی او سوال میکرد، از احوالش میپُرسید، و [از روی دوستی] میخواست بابِ آشنایی و معاشرت میانشان گشوده شود.
مناقب الإمام أحمد: ۲۹۹
امام احمد بن حنبل -رحمهاللهتعالی- :
«برترین این امّت -پس از پیامبر- ابوبکر صدّیق است، سپس عمر بن خطّاب، سپس عثمان بن عفّان.
این سه تن را بر غیرشان مقدم میشماریم همانطور که اصحاب پیامبر آنان را مقدم و اولویتدار شمردند.
صحابه در این ترتیبِ مقام اختلاف ننمودند.
پس از این سه نفر، پنج نفرِ «شورای شش نفره» قرار میگیرند. علی بن ابی طالب، زبیر، طلحه، عبدالرحمن بن عوف و سعد بن ابی وقّاص.
همه آنها برای خلافت شایسته بودند و همه آنان ائمه هدایت بودند.»
طبقات الحنابلة: (ج۲-۱۶۹)
اگر فصاحت و حسن بیان شافعی را میدیدی، شگفتزده میشدی!
و اگر این کتابها را با همان ادبیاتی مینوشت که در مناظرات با ما سخن میگفت از خواندن آنها به خاطر اوج فصاحت و اصالت واژگان بَر نمیآمدیم.
منتها امام نوشتههایش را به زبان ساده مینوشت تا مردمان عادی هم بتوانند استفاده ببرند.
ربیع بن سلیمان، مناقب الشافعی (بیهقی) (ج۲-۴۹)
فضیل بن عیاض رحمه الله گوید؛
«جانها همانند سربازانی صف کشیده و تقسیم شده هستند،
آنهایی که یکدیگر را در یک صف مییابند، احساس آشنایی میکنند و آنهایی که با هم آشنایی ندارند، از هم دور میگردند، و امکان ندارد که صاحب سنّت به صاحب بدعتی تمایل پیدا کند ، مگر از روی نفاق.»
ابن بطه رحمه الله در تعلیق این قول گفتند؛ «راست گفت فضیل ابن عیاض رحمه الله، همانا به وضوح آنرا مشاهده می کنیم.»
قال الفضیل بن عیاض رحمه الله :
" الأرواح جنود مجندة، فما تعارف منها ائتلف، وما تناکـر منها اختلف، ولا یمکن أن یکون صاحب سنة یمالئ صاحب بدعة إلا من النفاق".
قال ابن بطة – معلقاً على قول الفضیل - : "صدق الفضیل - رحمه الله – فإنا نرى ذلک عیاناً".
[الإبانة لابن بطة [۲/۴۵۶]
امام ابن حبان رحمه الله فرموده است:
برادران را در مشکلات و سختیها می توان شناخت؛
وگرنه همه مردم در هنگام راحتی و رفاه، دوستان همدیگرند.
و بدترین برادران کسانی هستند که برادرانشان را در گرفتاری و هنگام احتیاج، تنها بگذارند.
روضة العقلاء، ص۲۲۱
امام ابن حبان رَحِمَهُ الله:
شخص عاقل، نه با انسان چندچهره دوستی می کند و نه با انسان دغل باز؛ برادری.
روضة العقلاء، ص۹۳
ابوالدرداء رضی الله عنه به همسرش امالدرداء رضی الله عنها فرمود:
* آنگاه که خشمگین میشوم، مرا خرسند گردان (و سعی کن راضیام کنی)
*و آنگاه که تو ناخرسند و خشمگین شوی، در خرسندیات میکوشم.
*و اگر اینگونه نباشیم، خیلی زود در میان ما جدایی میافتد.
روضة العقلاء، ۱۰۶
عطاء رحمه الله:
«چه بسا شخص در هنگام خشم و عصبانیت سخنی می گوید که عمل شصت یا هفتاد ساله اش تباه می گردد.»
فتح الباری از ابن رجب رحمه الله ٢٠٠/١
دعایى از امام احمد بن حنبل رحمه الله :
یا الله! هرکه از این امت، در مسیر حقیقت قرار ندارد و خود را بر حق مى پندارد، او را به سوى حق باز گردان تا از اهل حق گردد.
البدایة والنهایة ۳۲۹/۱۰
نسخه امام ذهبی در هنگام بروز فتنه
• به سنت چنگ بزن (و متمسک شو).
•بر خود سکوت را لازم بگیر.
•به مسایلی که به تو بی ربط است، نپرداز.
•و هر اشکال و ابهامی را که برایت پیش می آید، به کتاب الله ( یعنی قرآن) و سنت رسولش (یعنی احادیث صحیح) برگردان.
•بایست؛ درنگ و تأمل کن و بگو: الله بهتر می داند. (و در هر امری خود را صاحب نظر مپندار).
سیر أعلام النبلاء ۱۴۱/۲۰
خالد بن خراش رحمهالله گوید:
به امام مالک رحمهالله گفتم: نصیحتم کن.
فرمود: تقوای الهی پیشه ساز و طلب علم از اهل آن را بر خود لازم بگیر.
ترتیب المدارک از قاضی عیاض، ج۱، ص۵۹
از امام ابوحنیفه رحمه الله سوال شد:
از کدام دسته از مردم هستی؟
وی در جواب فرمود:
از کسانی که بدگویی سلف (یعنی گذشتگان نیک امت) را نمی کنند و به قضا و قدر ایمان دارند و کسی را که مرتکب گناه می شود، تکفیر نمی کنند.
تاریخ بغداد۳۳۱/۱۳
•┈┈┈┈┈┈•✿❁✿•┈┈┈┈┈┈•
پی نوشت مهم متن:
بدین سان امام ابوحنیفه رحمه الله از چهار گروه اعلام برائت نمود:
۱. کسانی که در مورد صحابه رضی الله عنهم بد می گویند.
۲ و ۳ . قدری ها و جبری ها که در موضوع قضا و قدر به انحراف رفته اند.
۴. خوارج که مرتکب گناه کبیره را از دایره اسلام خارج می دانند.
شیخ عبدالقادر گیلانی (رحمه الله تعالی رحمة واسعة) خطاب به اهل تصوف و صوفیان می فرمایند:
ای پشمینه پوش! بدان که تصوف از واژه «صفا» مشتق شده و صوفیِ صادق در تصوف خود، قلب خود را از غیر الله خالی و پاکیزه و پاک می گرداند و این چیزی است که فقط با تغییر پوشاک، زردی رخسار، جمع کردن شانه ها، لقلقه ی زبان به حکایت صالحان و تحرک انگشتان به تسبیح و تهلیل حاصل نمیگردد، بلکه آن صفت با صدق در طلب حق عزوجل، زهد و دوری از دنیا و بیرون کردن غیر الله از قلب به دست می آید!
الفتح الربانی؛ (ص ۱۱۵)
أحْنَف بن قیس:
«جَنِّبُوا مَجَالِسَنَا ذِکْرَ النِّسَاءِ وَالطَّعَامِ، إِنِّی أُبْغِضُ الرَّجُلَ یَکُوْنُ وَصَّافاً لِفَرْجِهِ وَبَطْنِهِ.»
در محفلِ ما، از سخن گفتن درباره زنان و غذا خوددارى کنید! من متنفّرم از مردی که همّوغمش شکم و شرمگاهش است.
( السیر:ج۴-۹۴ )
أبوالدَّرْدَاء :
«گاهًا به چیزی که خود انجامش نمیدهم، شما را فرا میخوانم، و لیکن امیدوارم که خداوند به خاطر ارشاد دیگران مرا نیز پاداش دهد.»
( السیر:ج۲-۳۴۵ )
قرطبی:
«از احترام و تکریم قرآن این است که بر زمین و دیوار نوشته نشود، چنانچه در این مساجد تازهتأسیس استفاده میشود.»
( الجامع:ج۱-۳۰ )
از حسن بنعلیالخلَّال روایت است که گفتهاند:
ما نزد مُعتَمِر بن سلیمان بودیم و او بر ما حدیث میخواند که عبدالله بنمُبارک آمد. معتمر درس نگفت و سکوت کرد. گفتیم: «حدیث بخوان» گفت: «ما را نسزد که در پیشگاهِ اکابر سخن گوییم.»
الجامع لأخلاق الراوی (از خطیب) شماره ۷۰۶
سفیان ثوری فرمودند:
«اگر در اجتماع اساتید و بزرگان، جوانی حاضِرجَواب را حینِ اظهار فضل دیدی، به خیرش دل نبند، چرا که گستاخ و بیشرم است.»
المدخل (از بیهقی) ص ۳۸۸