| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

نرم افزارهای موبایلی-اسلامی بسیاری در بخش اذان و تعیین اوقات شرعی وجود دارند اما اغلب اوقات به علت کمبود امکانات،با بی رغبتی از جانب کاربران مواجه می شوند.

لذا در این بخش،یکی از بهترین و پرکاربردترین نرم افزارهای موبایلی تعیین اوقات شرعی را برای دانلود خدمت شما تقدیم می کنم.

نرم افزار اسلامی صلاتک ،از آن دسته اپلیکیشن هایی ست که علی رغم امکان استفاده آسان،امکانات بسیار دیگری را نیز داراست.

از جمله:

تعیین اوقات نماز های پنجگانه بر اساس کشور و شهر محل زندگی شما

تعیین اوقات نمازها،بر اساس مذاهب فقهی اهل سنت

اعلام اوقات نمازها با چند صدای اذان مختلف

تعیین قبله با دقت بالا

امکان یافتن و معرفی نزدیک ترین مساجد به کاربر

وجود دو تقویم هجری و میلادی

ویجت و ...




اغلب آدمها انتظار دارند زندگی ای بدون وجود هرگونه مشکل و اتفاق ناگوار داشته باشند و به همین دلیل هم به هنگام مواجهه با کوچکترین مشکلی تاب و تحملشان را از دست می دهند و اولین کسی را که نکوهش می کنند،پروردگار دانا و صاحب حکمت است.
غافل از اینکه گاهی اوقات انسانها به چیزهایی تمایل دارند که به ضررشان است و گاهی چیزهایی را ناپسند می دانند درحالیکه خیر و نفع آنها در آن نهفته است.

شعری زیبا از خانم پروین اعتصامی:

پیرمردی، مفلس و برگشته بخت

روزگاری داشت ناهموار و سخت

هم پسر، هم دخترش بیمار بود

هم بلای فقر و هم تیمار بود

این، دوا میخواستی، آن یک پزشک

این، غذایش آه بودی، آن سرشک

این، عسل میخواست، آن یک شوربا

این، لحافش پاره بود، آن یک قبا

روزها میرفت بر بازار و کوی

نان طلب میکرد و میبرد آبروی

دست بر هر خودپرستی میگشود

تا پشیزی بر پشیزی میفزود

هر امیری را، روان میشد ز پی

تا مگر پیراهنی، بخشد به وی

شب، بسوی خانه میمد زبون

قالب از نیرو تهی، دل پر ز خون

روز، سائل بود و شب بیمار دار

روز از مردم، شب از خود شرمسار

صبحگاهی رفت و از اهل کرم

کس ندادش نه پشیز و نه درم

از دری میرفت حیران بر دری

رهنورد، اما نه پائی، نه سری

ناشمرده، برزن و کوئی نماند

دیگرش پای تکاپوئی نماند

درهمی در دست و در دامن نداشت

ساز و برگ خانه برگشتن نداشت

رفت سوی آسیا هنگام شام

گندمش بخشید دهقان یک دو جام

زد گره در دامن آن گندم، فقیر

شد روان و گفت کای حی قدیر

گر تو پیش آری بفضل خویش دست

برگشائی هر گره کایام بست

چون کنم، یارب، در این فصل شتا

من علیل و کودکانم ناشتا

میخرید این گندم ار یک جای کس

هم عسل زان میخریدم، هم عدس

آن عدس، در شوربا میریختم

وان عسل، با آب می‌آمیختم

درد اگر باشد یکی، دارو یکی است

جان فدای آنکه درد او یکی است

بس گره بگشوده‌ای، از هر قبیل

این گره را نیز بگشا، ای جلیل

این دعا میکرد و می‌پیمود راه

ناگه افتادش به پیش پا، نگاه

دید گفتارش فساد انگیخته

وان گره بگشوده، گندم ریخته

بانگ بر زد، کای خدای دادگر

چون تو دانائی، نمیداند مگر

سالها نرد خدائی باختی

این گره را زان گره نشناختی

این چه کار است، ای خدای شهر و ده

فرقها بود این گره را زان گره

چون نمی‌بیند، چو تو بیننده‌ای

کاین گره را برگشاید، بنده‌ای

تا که بر دست تو دادم کار را

ناشتا بگذاشتی بیمار را

هر چه در غربال دیدی، بیختی

هم عسل، هم شوربا را ریختی

من ترا کی گفتم، ای یار عزیز

کاین گره بگشای و گندم را بریز

ابلهی کردم که گفتم، ای خدای

گر توانی این گره را برگشای

آن گره را چون نیارستی گشود

این گره بگشودنت، دیگر چه بود

من خداوندی ندیدم زین نمط

یک گره بگشودی و آنهم غلط

الغرض، برگشت مسکین دردناک

تا مگر برچیند آن گندم ز خاک

چون برای جستجو خم کرد سر

دید افتاده یکی همیان زر

سجده کرد و گفت کای رب ودود

من چه دانستم ترا حکمت چه بود

هر بلائی کز تو آید، رحمتی است

هر که را فقری دهی، آن دولتی است

تو بسی زاندیشه برتر بوده‌ای

هر چه فرمان است، خود فرموده‌ای

زان بتاریکی گذاری بنده را

تا ببیند آن رخ تابنده را

تیشه، زان بر هر رگ و بندم زنند

تا که با لطف تو، پیوندم زنند

گر کسی را از تو دردی شد نصیب

هم، سرانجامش تو گردیدی طبیب

هر که مسکین و پریشان تو بود

خود نمیدانست و مهمان تو بود

رزق زان معنی ندادندم خسان

تا ترا دانم پناه بیکسان

ناتوانی زان دهی بر تندرست

تا بداند کآنچه دارد زان تست

زان به درها بردی این درویش را

تا که بشناسد خدای خویش را

اندرین پستی، قضایم زان فکند

تا تو را جویم، تو را خوانم بلند

من به مردم داشتم روی نیاز

گرچه روز و شب در حق بود باز

من بسی دیدم خداوندان مال

تو کریمی، ای خدای ذوالجلال

بر در دونان، چو افتادم ز پای

هم تو دستم را گرفتی، ای خدای

گندمم را ریختی، تا زر دهی

رشته‌ام بردی، تا که گوهر دهی

در تو، پروین، نیست فکر و عقل و هوش

ورنه دیگ حق نمی‌افتد ز جوش


دریافت تصویر
حجم: ۴۸.۴ کیلوبایت



دریافت تصویر
حجم: ۹۰.۲ کیلوبایت



دریافت تصویر
حجم: ۶۶.۲ کیلوبایت



دریافت تصویر
حجم: ۱۳۲ کیلوبایت


دریافت تصویر
حجم: ۷۱.۵ کیلوبایت


دریافت تصویر
حجم: ۹۰.۷ کیلوبایت


در این بخش از مطالب وبلاگ قصد دارم فایل صوتی ای بسیار ارزشمند را تقدیم کنم که خصوصا برای اهل علم از اهمیت بالایی یرخوردار است.
در حقیقت این فایل صوتی،قرائت کتاب دیوان اشعار امام شافعی رحمه الله تعالی می باشد که ضمن استفاده از حکمت و دانش امام شافعی،حفظ این اشعار نیز برای شما عزیزان تسهیل می گردد.
اما پیش از دانلود،لازم می دانم مختصری از زندگینامه آن بزرگوار رحمه الله را با هم مرور کنیم که ان شاء الله بی فایده نخواهد بود:

  • مختصری از زندگینامه «ناصر الحدیث»،محمد فرزند ادریس فرزند عباس شافعی رَحِمَهُ اللهُ تَعالی:
در سال (۱۵۰) هـ در شهر غزه دیده به جهان گشود و وقتی دو سال از عمر ایشان می‌گذشت خانواده‌اش به شهر مکه‌ی مکرمه نقل مکان نمودند.
پدرش را در کودکی از دست داد، و مادرش عهده دار سرپرستی او شد.
مادرش وقتی او را به دنیا آورد خوابی دید: در خواب دید که گویا سیاره ی مشتری از بطن او خارج گشت و در مصر فرود آمد و پاره هایی از آن در هر شهری پراکنده گشت. خوابگزاران این خواب را چنین تعبیر نمودند که از شکم این زن دانشمندی به دنیا می آید که علم و دانش وی ابتدا در مصر محدود شده و سپس در دیگر شهرها گسترش می یابد.
  • امام شافعی در جستجوی کسب علم و دانش:

در نزد بادیه نشینان و در طلب علم بزرگ شد و به فراگرفتن اصطلاحات و اشعار آنان، و حفظ قرآن و در همان کودکی پرداخت.

خودش می گوید: هیچ مال و ثروتی نداشتم، و در همان اوان جوانی شروع به فراگرفتن دانش نمودم، به دیوان می رفتم و از حضور در آنجا نهایت استفاده را برده و به نوشتن (احادیث) می پرداختم.

-موطا را در سن ده سالگی حفظ کرد.

-درهمان کودکی تیراندازی را دوست می داشت و از همسالانش پیشی می جست. چنانکه از ده تیر، نه تا را به هدف می زد.

-در سن بیست سالگی در طلب علم به مسافرت رفت.

-می گوید: تمام لذت و خوشی من در علم و دانش است.

-می گوید: من یتیم بودم و تحت سرپرستی مادرم و او هم پولی نداشت که به معلم بدهد و معلم به جای آن به این راضی می شد که وقتی او نبود به امور بچه ها بپردازم و به او کمک کنم.

-می گوید: من بر روی استخوان های کتف می نوشتم.

-می گوید: وقتی موطاء را حفظ نموده بودم نزد امام مالک رفته و گفتم: می خواهم آن را بشنوم.

-شب را به سه بخش تقسیم کرده بود: یک سوم برای نوشتن، یک سوم برای نماز گزاردن و یک سوم دیگر برای خواب.


  • ستایش علما از وی:
-علمای هم عصر وی او را مصداق این حدیث می دانند: ((إِنَّ الله یَبْعَثُ إِلى هذِهِ الأُمَّهِ عَلَى رَأْسِ کُلِّ مائَهِ سَنَهٍ مَنْ یُجَدِّدُ لَها دینَها)) یعنی: «خداوند برای این امت بر سر هر یک صد سال کسی را برمی انگیزد تا این دین را تازه می گرداند.»أخرجه أبو داود، وصححه الحافظ

-امام احمد می گوید: می بینیم که در سر اولین یکصد سال عمر بن عبدالعزیز، و در سر دومین یکصد سال شافعی آمده است.

-عبدالله فرزند امام احمد از پدرش می پرسد: پدرجان شافعی چگونه مردی بود، که من بسیار می شنوم که تو او را دعا می گویی؟ پدرم گفت: پسرم شافعی خورشید جهان بود و آسودگی مردمان.

-یکی از دانشمندان می گوید: اگر شافعی درباره ی این ستون سنگی با کسی مناظره می نمود و می‌گفت از چوب است حتماً چیره می شد.

-می گوید: مرا در بغداد به لقب ( ناصر الحدیث ) یعنی یاریگر حدیث می‌خواندند.


  • چکیده ای از سخنان امام شافعی رَحِمَهُ اللهُ تَعالی:

– فراگیری علم(شرعی) از گزاردن نماز نفل بهتر است.

– به برخی از علمای حدیث می گفت: شما چون داروخانه‌اید و ما پزشکانیم.

– آنکه قرآن بیاموزد ارج او بسیار گردد، و آنکه در فقه سخن بگوید نیرویش پرورش یابد و آنکه حدیث بنگارد برهانش نیرو بگیرد و آنکه به سخنوری و علم زبان توجه کند ذوق وی حساس و نرم گردد و کسی که متوجه ریاضیات و علم حساب گردد رای و نظرش محکم شود و آنکه خویش را باز ندارد علم وی سودی برایش نخواهد داشت.

– ریاکاری در دین قلب را سخت کرده و کینه و دشمنی به بار می آورد.

-ربیع گوید: درباره‌ی اصحاب رسول خدا صلى الله علیه و سلم باطل مگویید که فردا طرف دعوای شما همانا پیامبر الله صلى الله علیه و سلم خواهد بود.

-خوش داشتم که مردم همه‌ی این علم را خودشان می‌دانستند تا چیزی از آن به من منسوب نمی‌گشت.

– با کسی مناظره ننموده ام جز به قصد خیرخواهی.

– هرچه گفته باشم و خلاف دلیل باشد، سخن مرا به دیوار بکوبید.

– علم بر دو گونه است: علم دین که همان فقه است و علم دنیا که همان علم طب است و باقی همه زحمت و رنج بیهوده است. درباره ی علم طب می‌گوید: یک سوم علم ها را تباه کرده و به یهود و نصارى وانهادند.

-خویش را وقف عبادت نما پیش از آنکه سرپرستی برعهده ات بیافتد، چون وقتی سرپرستی را پذیرفتی نخواهی توانست که در عبادت غرقه شوی.

-کسی در این کار به کمال نرسد مگر آنکه فقر او را صدمه رساند و وی آن را بر هر چیز ترجیح دهد.

– اهدافی دست نیافتنی مردم را راضى ساخته و راهی برای به سلامت جستن ندارند، بکوش تا پایبند آن باشی که ترا سود می رساند.

– دانش آنی است که سود بخشد نه آنکه تنها حفظ گردد.

– اگر بدانم آبِ خنک، جوانمردی از من کم کند نخواهم نوشیدش.

– دانا کسی است که دانایی اش او را از هرچه ناپسندیده است بربندد.

-سیاست مردمان از سیاست حیوانات نیز بدتر است.
  • سایر موارد:
-برخی در نکوهش امام شافعی سخن گفته اند. ذهبی می گوید: برخی مردمان در کاستن قدر وی کوشیدند ولی جز بلند گردانیدن قدر و منزلتش تاثیری نداشت. به نظر منصفان در سخنان رقیبانش انحراف وجود دارد . کم تر کسی است که در امامت بر وی پیشی گیرد و پاسخ مخالفان را نداد مگر آنکه آنان را از نظری که داشتند بازگردانید.
  • عبادت و تقوا:

-ابن نصر می گوید: ما هرگاه که می خواستیم بگرییم به هم می گفتیم: این پسر را بیاورید تا برای ما قرآن تلاوت نماید. وقتی می آوردیمش و قرآن را آغاز می نمود چنان می شد که مردم نزد او بر زمین می‌افتادند و از نیکویی صدای او داد و فریاد گریه‌ی مردمان بسیار می‌شد.

-ربیع می گوید: شافعی در سن پانزده سالگی فتوا می داد و تا هنگام مرگ شب ها را زنده می‌داشت.


  • اخلاق وی:

-یونس صدفی می گوید: کسی را داناتر از شافعی ندیده ام. یک روز بر سر مسأله ای با وی مناظره نمودم و سپس از هم جدا شدیم، دفعه‌ی بعد که مرا دید دستم را گرفت و گفت: ای ابا موسى بهتر نیست که ما همچنان با هم برادر باشیم حتی اگر بر سر موضوعی با هم توافق نداشته باشیم؟

ذهبی می گوید: این نشانگر کمال دانایی و درک درونی امام شافعی است؛ که مناظره‌گران همواره در اختلاف هستند.

-گویند: شافعی به خاطر شدت سخاوتی که داشت چیزی از دارائی‌اش را برای خود نگه نمی‌داشت. حتی گاهی همسرش زیورآلات دخترانش را می‌فروخت.


  • برخی از تالیفات ایشان:

کتاب “الرساله”، و سبب نگارش آن

سبب نگارش این بود که عبدالرحمن بن مهدی به امام شافعی نامه ای نوشت و از وی خواست تا برای او کتابی را در خصوص معانی قرآن بنگارد و تمام احادیث و اجماع را در آن گرد آورد. امام شافعی در دوران جوانی خویش این کتاب “الرساله” را نوشت.

کتاب الأم

کتاب جماع العلم ىر موضوع حدیث نبوی


ایشان دیوان شعری نیز داشت که شاگردانش آن را گردآوری نمودند.


  • وفات ایشان:
در آخرین روز ماه رجب سال (۲۰۴) و در عمر (۵۴) سالگی چشم از جهان فرو بست، رحمه الله.
  • هنگام وفات چه سخنانی گفته است؟

به او گفتند: چگونه گشتی؟ گفت: کوچنده‌ای از دنیا و جدا شونده از دوستان و در راه دیدار با کردار بد خود و حاضر شونده در حضور الله گشتم و نمی‌دانم که روح من به سوی بهشت خواهد شتافت تا تبریکش گویم و یا سوی دوزخ تا سوگواریش گویم و سپس چنین سرود:

آنگاه که قلبم سخت گشت و راه هایم تنگ و دشوار…



اس ام اس (sms) یا پیامک ، یکی از مهم ترین راه های ارتباطی متداول در میان ما انسان ها است که کاربران با ارسال جملاتی کوتاه با یکدیگر ارتباط برقرار می کنند و به گونه ای تبادل دیدگاه و افکار می نمایند و درواقع می توان نوع شخصیت افراد را با تجزیه و تحلیل همین جملات تا حد زیادی تشخیص داد.

در این بخش اس ام اس ها و پیامک های زیبایی به زبان عربی را تقدیم خواهم کرد که ضمن تقویت برقراری ارتباط با عرب زبانان دارای محتوای اسلامی هستند و می توانید آنها را برای عزیزانتان در فضای مجازی و ... ارسال کنید.

توجه : ان شاء الله به مرور زمان پیامک های بیشتری درج خواهند شد.





کتاب "العربیة بین یدیک" از جمله کتاب های بسیار ارزشمند و مؤثر در زمینه آموزش و یادگیری زبان عربی می باشد که در بسیاری از دانشگاه ها و مدارس علوم شرعی غیر عرب همچون:جنوب،جنوب شرق و شرق آسیا و شرق اروپا(کشورهای اندونزی،مالزی،پاکستان،بوسنی،ترکیه و...) مورد استفاده قرار می گیرد و تدریس می شود و در ایران نیز علاقه مندان بسیاری دارد.کتابی ارزشمند که بیشتر متوجه نو مسلمانان است.

این کتاب گام به گام خواننده اش را با زبان عربی آشنا می کند و او را به فراگیری هرچه سریعتر و بهتر زبان عربی سوق می دهد.

از جمله مزیت های "کتاب العربیة بین یدیک" به روز بودن و مصور بودن آن است و دانش آموز برای استفاده از کتاب نیاز زیادی به مدرس ندارد.

در این پست از مطالب وبلاگ،لینک های دانلود نسخه پی دی اف این کتاب به همراه فایل های صوتی آن از سایت آرشیو تقدیمتان می گردد که می توانید از بخش DOWNLOAD OPTIONS به راحتی دانلود بفرمائید.

  • دانلود نسخه پی دی اف کتاب
     

  • فایل های صوتی کتاب - بخش اول
   

  • فایل های صوتی کتاب - بخش دوم
  

  • فایل های صوتی کتاب - بخش سوم
   



تعدادی نشید اسلامی به زبان عربی  که در فضیلت پیامبر صلی الله علیه و آله وصحبه وسلم و بزرگواران صدر اسلام سروده شده اند و امیدوارم مورد پسند شما عزیزان واقع شوند.در مورد هر نشید ابتدا نام آن و سپس دو بیت اول از نشید و در آخر لینک دانلود ذکر می گردند.

 

 

۱.رسول الله

 

 

 

بحبک قد زکا قلبی وطابا … ورقّ فجاز بالوجد السحابا

ألست المصطفى خیر البرایا … وأکملهم جمالا وإنتسابا

 

دریافت
 

------------------------------------------------------------------

۲.الصدیق

 

إذا أمم الأرض قامت تفاخر … وجاءت بکل خطیب وشاعر

فإن أبا بکر لیس له … نظیر یشابهه فی المآثر

 

 

 

----------------------------------------------------------------

۳.الفاروق

 

بحبک تهتف الأمم … فأنت السیف والقلم

أعزّ الله فیک الدین … بالذل إکتوى الصنم

 

-------------------------------------------------------------------
۴.ذوالنورین
 

خلیفة الجود ذو النورین عثمانا … بدر الصحابة إنفاقا وإحسانا

نلت المحبة فی قلب النبی ومن … سواک بنتاه من أزواجه کانا

 


دریافت

--------------------------------------------------------------------

۵.أبا الحسنین

 

أبا الحسنین والنور السنیّا … شدا قلبی بحبک یا علیّا

أیا قمرا یشع تقى وهدیا … ویا أسد الجهاد الهاشمیّا

 


دریافت

------------------------------------------------------------------------

۶.الزهراء

 

نور النبوّة فاض فی الزهراء … فعلى البدور وفاق کل ضیاء

بنت النبی محمد نبع الهدى … ریحانتاه لها من الأبناء

 


دریافت

-------------------------------------------------------------------------

۷.أم المؤمنین عائشة

 

هی الحبیبة والمختار صاحبها … وفی السماء علت طهرا وتنزیها

على الحریر أتى جبریل یحملها … إلى الرسول من الرحمن یهدیها

 


دریافت

---------------------------------------------------------------

۸.الآل و الأصحاب

 

جائت بحب وإکبار وإجلال … لتحتفی بالأولى جادوا بأفضال

مبرّة الآل والأصحاب مفخرة … لکل منتسب للصحب والآل

 

 
 

دریافت

----------------------------------------------------------------------

۹.خیر القرون

 

جیل کقرص فوق سحاب … متوهّج بضیائه الخلاّب

جیل کشلّال تدفق بالعطا … لیمدنا من نهره المنساب

 


دریافت

تا جائیکه می توانید بخندید و شاد باشید و نگذارید غم و غصه بر شما چیره شوند با  این کار به خود و اطرافیان روحیه دهید مطمئن باشید این کار در سلامتی تان بی تاثیر نخواهد بود!

مجله راز – ابوالفضل امیردیوانی: خنده، موجب باز شدن گره های عضلانی، کاهش درد، سفتی ماهیچه ها و تقویت دستگاه ایمنی می شود. خنده سبب می شود مواد شیمیایی تقویت کننده خلق و خو، موسوم به اندروفین ها، از درون مغز رها شده، دل و دماغ انسان را نیکو سازند و احساس سلامت، تن آرامی و رضایت خاطر به فرد دست دهد. پژوهش هایی که درباره «پیامدهای خنده» صورت گرفته، نشان می دهد خنده در تامین سلامتی جسمی و روانی، نقش مهمی را ایفا می کند.

فواید بهداشتی خنده درمانی

۱-    شل شدن عضلات
۲-    کاهش فشار روحی (استرس)
۳-    درمان افسردگی
۴-    تقویت دستگاه ایمنی
۵-    آرامش بخشی طبیعی
۶-    افزایش اطمینان
۷-    تمرین مفید هوای (آیروبیک)
۸-    ضدفشار روانی

اینها برخی از فایده های لبخند و خنده بودند که تقدیم تان شد اما هدف از نگارش این پست درج لطیفه هایی زیبا به همراه ترجمه فارسی آنهاست که نه تنها ان شاء الله باعث شادی شما عزیزان خواهند شد بلکه در یادگیری و چیره شدن شما بر زبان عربی نیز بی تاثیر نخواهند بود.

چرا که معمولا ما انسانها جملات و صحنه هایی که موجب شادی یا غم ما می شوند را به خاطر می سپاریم.

امیدوارم مفید واقع شوند.


رَکَضَ رَجُلٌ وراءَ أتوبیسٍ کانَ قد تَحَرَّک فَجْأةً: ضَحِکَ رُکّابُ الأتوبیس و قالوا هازئینَ: « لا ترکُضْ » ، «لا تُتْعِبْ نَفْسَک» ، « لا تقدِرُ أن تَصِلَ » ، « لا تَقَعْ.» فقال الرَّجُلُ و هو یرکُضُ:
لکِنّى إذا أصِلُ أحسَنُ لَکُم لِأنّى سائقُ الأتوبیس.


مردی به دنبال اتوبوسی که به ناگهان حرکت کرده بود دوید: مسافران اتوبوس خندیدند و با تمسخر به او گفتند: «ندو»،«خودت را خسته نکن»،«نمی توانی برسی»،«نیفتی». آن مرد در حالی که می دوید گفت:

ولی اگر برسم به نفع شماست چون من راننده ی اتوبوس هستم.

------------------------------------------------

.راحَ فلّاحٌ عِندَ جارِهِ و قال: « أعتَذِرُ. لِأنَّ دیکـﻰ دَخَلَ ﻓﻰ مزرعتِک و أَکَلَ بعضَ النباتاتِ.»

فقال الجار: « لا بأسَ. فَإنَّ ﻛﻠﺒﻰ أکَلَ دیکَکَ.» بَعدَ دقائقَ عادَ الفلّاحُ مَرَّةً أخرَی و قالَ:
«أرجو أن تَقبَلَ اعتذارى مِن جدید. لِأنَّ سیّارتى سَحَقَتْ کَلْبَکَ.»

کشاورزی نزد همسایه اش رفت و گفت: « معذرت می خواهم. چون خروس من وارد مزرعه ی شما شد و بعضی از گیاهان راخورد.» همسایه گفت: « اشکالی ندارد. زیرا سگ من هم خروس شما را خورد.»

بعد از چند دقیقه کشاورز دوباره برگشت و گفت: « خواهشمندم مجدّداً عذر مرا بپذیری، چون اتومبیل من سگ شما را زیر گرفت

-----------------------------------------

. قال السجان للمجرم الذی کان قد دخل السجن جدیدا:هذا السجن سجن مثالی،نحن نستخدم السجناء فی نفس الشغل الذی کانوا مشغولین به قبل دخولهم فی السجن،ماذا کانت مهنتک فی الماضی؟

أجاب السجین یتبسم:کنت حارسا جنب مدخل البناء!!!


زندانبان به مجرمی که به تازگی وارد زندان شده بود گفت:

این زندان یک زندان نمونه است.ما زندانیان را در همان شغلی به کار می گیریم که قبل از ورودشان به زندان به آن مشغول بودند.شغل تو در گذشته چه بوده است؟

زندانی با لبخند جواب داد:نگهبان در ورودی یک ساختمان بودم!!

-----------------------------------------

. رَأی الوالدُ شهادةَ ابنِهِ المَدَرسیّة فَصاحَ علیه غاضِباً: « ﻓﻰ الشَّهْرِ الماضى کان ترتیبُک الأربعَینَ و هذا الشهر صارَ ترتیبُک الواحدَ و الأربعینَ ﻓﻰ الفصل . فَلِماذا تَأخَّرَ ترتیبُک؟»

فَأجابَهُ الابنُ : الذَّنْبُ لَیسَ ذَﻧْﺒﻰ. لِأنَّ تلمیذاً جدیداً دَخَلَ صَفَّنا.

پدری کارنامه ی مدرسه ی پسرش را دید و با خشم بر سر او فریاد زد: « در ماه گذشته رتبه ی تو چهلم بود و در این ماه رتبه ات در ترم چهل و یکم شده . چرا رتبه ات عقب افتاد؟ پسر به او جواب داد: گناه من نیست . چون دانش آموز جدیدی وارد کلاس ما شده است!

-------------------------------------------------

. معلّمُ التّاریخ: غَداً درسُنا عَنِ التُّراثِ الثِّقافـﻰ. أرجو أن تُحَضِّروا لی ما عِندَکُم مِن تُراثِنا الّذى أبقاهُ لَنا أجدادُنا. و فـﻰ الیومِ التّالـى شاهَدَ المعلّمُ أنَّ أحَدَ التلامیذ أحضَرَ جَدَّهُ الّذى کانَ جالساً بَینَ التُراثیاتِ الّتـى أحْضَرَها التَّلامیذُ.

معلّم تاریخ: درس ما فردا درباره میراث فرهنگی است . خواهشمندم از میراث فرهنگی ای که اجدادمان برای ما به جای گذاشته اند هر چه دارید برایم حاضر کنید. و در روز بعد معلّم مشاهده کرد که یکی از دانش آموزان پدر بزرگش را آورده که میان آثاری که بچه ها آورده اند نشسته است.

-------------------------------------------------

. دَخَلَ رَجُلٌ ساذَجٌ بِناءً عالیاً. فَرَأی لوحةً علی بابِ المِصْعَد مکتوبةً عَلَیها: « خمسةُ أشخاصٍ» فَانْتَظَرَ جَنبَ بابِ المِصْعَد. فَتَعَجَّبَ حارسُ البِناء و سَألَهُ: « عفواً یا سیّدى، ماذا تَنتَظِرُ ؟!»
فَأجابَ : « أنتَظِرُ الأربَعةَ الباقینَ».

مردی ساده لوح وارد ساختمانی بلند شد و تابلویی را روی درِ آسانسور دید که رویش نوشته بود: « «پنج نفر». پس کنار در آسانسور منتظر شد، نگهبان ساختمان تعجّب کرد . از او پرسید: آقا ببخشید، منتظر چه هستی؟! و او جواب داد : منتظر چهار نفر بقیه هستم.

-------------------------------------------
.سَألَ طفلٌ صدیقَهُ: « ماذا تأکُلُ عِندَما تَفتَحُ الثَّلّاجة؟»
فَأجابَ صَدیقُهُ : « صَفْقَتَینِ أو ثَلاثَة.»

کودکی از دوستش پرسید: « وقتی یخچال را باز می کنی چه می خوری؟ »

دوستش جواب داد : « دو یا سه پس گردنی.»

--------------------------------------------

.المعلم:ما هو جمع "الشجرة"؟

التلمیذ:"الغابة" یا استاذ.

معلم:جمع درخت (به عربی)چه می شود؟

دانش آموز:جنگل،استاد.

----------------------------------------------

.قال الطبیب للمریض:

یجب علیک ان تاکل الفاکهة بقشرها.لأن قشر الفاکهة مفیدز

قال المریض:حسنا،سأفعل ذلک.

سأل الطبیب:والان قل لی أی فاکهة تحب؟

فأجاب المریض:الموز و الرقی!


پزشک به بیمار گفت:باید میوه را با پوستش بخوری.چون پوست میوه مفید است.

مریض گفت:بسیار خوب،ان شاء الله این کار را انجام خواهم داد.

پزشک سوال کرد:حالا به من بگو چه میوه ای دوست داری؟

بیمار جواب داد:موز و هندوانه!!!

--------------------------------------------

.قالت الوالدة لطفلتها:

اذهبی الی ساحة المنزل وانظری هل السماء صافیة ام غائمة؟

ذهبت الطفلة ثم رجعت و قالت:اسفة یا والدتی،لأننی ما قدرت ان انظر الی السماء،لأن المطر کان شدیدا.


مادر به دختر کوچکش گفت:به حیاط خانه برو و ببین آیا آسمان صاف است یا ابری؟

کودک رفت و سپس برگشت و گفت:

متاسفم مادر،چون من نتوانستم به آسمان نگاه کنم.زیرا باران شدید بود.

 --------------------------------------------------

.تعبت الام من اعمال المنزل فذهبت الی غرفتها للاستراحة.

فجأة صاح ولده:ماما،ارید کأسا من الماء البارد.

قالت الام:انا تعبة.اذهب واشرب الماء بنفسک.

صاح الولد مرة اخری:ارید الماء

فقالت الام:اشرب الماء بنفسک والا اضربک.

بعد قلیل قال الولد:ماما،عندما جئت لضربی احضری کاسا من الماء البارد.


مادر از کارهای خانه خسته شد.پس برای استراحت به اتاقش رفت

ناگهان پسرش فریاد زد:مامان یک لیوان آب سرد می خواهم.

مادر گفت:من خسته ام برو خودت آب بنوش.

پسر بار دیگر فریاد زد:آب می خواهم.

مادر گفت:خودت آب بنوش وگرنه تو را می زنم.

بعد از مدت کمی پسر گفت:مامان وقتی برای زدنم آمدی یک لیوان آب سرد هم بیاور.

 ------------------------------------------------------------------------

.قال الطفل لوالده متعجبا:عجبا من والد صدیقی!

کم هو بخیل!؟اقام الدنیا عندما ابتلع صدیقی درهما.


کودک با تعجب به پدرش گفت:از پدر دوستم تعجب می کنم!!

چقدر خسیس است!؟دنیا را به هم ریخت وقتی دوستم یک سکه یک درهمی بلعید.

-----------------------------------------
.قالت الزوجة للطبیب:زوجی یتکلم و هو نائم فی اللیل.ماذا افعل؟
اجاب الطبیب:اعطیه فرصة لیتکلم فی النهار!!

زن به پزشک گفت:شوهرم شب در حالی که خواب است حرف می زند.چه کار کنم؟
پزشک جواب داد:به او فرصتی بده تا در روز حرف بزند!!!



سایت " المعانی " دارای امکانات بسیاری ست که به طور مثال عبارتند از:لغتنامه آنلاین این سایت با امکان جستجوی آنلاین در معجم الوسیط، معجم کلمات القرآن، مختار الصحاح، معجم المصطلحات الفقهیة، معانی الأسماء و معجم المعانی العربیامکان دانلود لغتنامه های تخصصی در رشته های مختلفی همچون:کامپیوتر، حقوق، اصطلاحات اسلامی،علوم اجتماعی،ورزش، زیست شناسی پزشکی ، روانشناسی، فلسفه،صنعت، ارتباطات و امکانات مفید دیگری که پیشنهاد می کنم با ورود به سایت مشاهده و از آنها استفاده بفرمائید.

جهت ورود به سایت،بر روی تصویر زیر کلیک نمائید.

گلچینی از زیباترین نام های عربی اسلامی


توجه:ان شاء الله این نام ها به روز رسانی خواهند شد.



ابتدا نام های پسرانه



مُحَمَّد
ابوبکر عُمَر عُثمان عَلی
زُبَیر طَلحَة عَبدُالرَّحمن سعید
سَعد أَبوعُبَیدَة عَبدُالله حَنیف
مُوَحِّد زَید أرقَم خَبّاب
عُمَیر مَسعود عامِر سائب
خالِد حُذَیفَة واقِد إِیاس
عَمّار یاسِر صُهَیب مُصعَب
أبوذَر بَراء حارِث قاسِم
حَسَن حُسَین عَبّاس عَلاء
قَعقاع فَضل مُغیرة مِقداد
نُعمان وازع وَلید إبراهیم
أَدهَم أُسامَة إسحاق إسماعیل
أسَدُالله أَسلَم أَنَس أُسَید
بِلال تَمیم جابِر جَعفر
حَسّان حَمزَة حَنظَلَة رافِع
ساریة سَلمان سَهل سُهَیل
شُرَحبیل صَفوان عُبادَة عُتبَة
عَقیل عمران عَمرو(عَمر) عُروة
عِکرَمَة قَتادَة کَعب معاذ
وائِل وَردان یامین ساجِد
ذاکِر رَیّان مُحسِن مُؤمِن
معاویة بَسّام فارِس صارِم
سالِم شَیبَة ثابِت طُفیل
مُهَنَّد فاروق رائِد صامِد
فاضِل نَبیل ناجِح زَین


 نام های دخترانه عربی - اسلامی

عائِشَة خَدیجَة حَفصَة سَودَة
زینب صَفِیَّة اسماء ماریَة
فاطِمَة جُوَیرِیَة خَولَة سُمَیَّة
عاتِکَة لیلی مریم زهرا
زُهره نَفیسَة آمنة حلیمة
سَلمی(سلما) ام کلثوم حُسناء حَمّادة
خَنساء رُقیّة رَملَة ریحانة
سَعیدَة سَمراء عابدة ساجِدَة
نائلة نَسیبة عالیة إسراء
مُحَدِّثَة حُسنی کوثر طَهورا
مَریئا طوبی آلاء مبینا
أحلام بُشری زَکیّة سَلوی
باسِمَة عاطِفَة نَجوی نداء
نادیة رمیصاء دیمه سدرة
دانیة ذِکرى صدیقة أمینة
إیلاف إلهام أفنان أنفال
بدیعة بدریة تسنیم جاهدة
جُمانة حافظة حسیبة خاشعة
خاضعة سلیمة غالیة فائِزة

تعدادی از ضرب المثل های زیبای عربی به همراه معادل شان در فارسی که حاوی جملاتی کوتاه امّا دارای مفهوم و معانی عمیق هستند:


۱- لقد ذَلّ مَن بالت علیه الثعالبُ : خوار شد آنکه بر سرش روبهان ادرار کنند

۲- الید الواحدة لا تصفّق : یک دست صدا ندارد

۳-وهب الأمیر ما لا یملک:از کیسة خلیفه می‌بخشد

۴- و للناس فیما یعشقون مذاهب : سلیقه‌ها یکنواخت نیست

۵- من یمدح العروس إلّا أهلها : هیچ کس نمی‌گوید ماست من ترش است

۶-من کثر کلامه کثر ملامه : پرگو خطاگوست

۷-من قرع باباً و لجّ و لج : عاقبت جوینده یابنده است

۸- من طلب العلی سهر اللیالی : گنج خواهی در طلب رنجی ببر

۹-من طلب شیئاً وجدّ وجد : عاقبت جوینده یابنده بود

۱۰- من طلب أخاً بلا عیب بقی بلا أخ : گل بی‌خار کجاست

۱۱- من حفر بئراً لأخیه وقع فیها :چاه مکن بهر کسی اول خودت دوم کسی

۱۲-من جدّ وجد : عاقبت جوینده یابنده بود

۱۳- من صارع الحقّ صرعه : با حق هر که در افتاد بر افتاد

۱۴- لکلّ فرعون موسی : دست بالای دست بسیار است

۱۵- لکلّ مقام مقال : هر سخنی جایی و هر نکته مکانی دارد

۱۶- ماحکّ جلدک مثل ظفرک : کسی نخارد پشت من جز ناخن انگشت من

۱۷-ماهکذا تورد یا سعد الإبل : راهش این نیست * این ره که تو می‌روی به ترکستان است

۱۸- الکلام یجرّ الکلام :حرف حرف می‌آورد

۱۹- کلم اللسان أنکی من کلم السنان : زخم زبان از زخم شمشیر بدتر است

۲۰-کالمستجیر من الرّمضاء بالنّار : از چاله به چاه افتادن * از بیم مار در دهان اژدها رفتن

۲۱- کلّ رأس به صداع : هر سری دردی دارد

۲۲- کلّ شاة تناط برجلیها : هر کس را در قبر خود می‌گذارند

۲۳-لا تؤخر عمل الیوم إلی غدٍ : کار امروز را به فردا میفکن

۲۴- لا یؤخذ المرء بذنب أخیه : گناه دیگری را بر تو نخواهند نوشت

۲۵- لکلّ جدید لذّه : نو که آمد به بازار کهنه شود دل آزار

۲۶-لکلّ صارم نبوه : انسان ممکنُ الخطاست

۲۷-لا یلدغ المؤمن من جُحرٍ مرّتین : آدم یک بار پایش در چاله می‌رود

۲۸-عند الشدائد تعرف الإخوان : دوست آن باشد که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی

۲۹-غاب القطّ إلعب یا فار : حال میدان برایت خالی شده هر چه می‌خواهی بکن

۳۰-فعل المرء یدلّ علی أصله : از کوزه همان برون تراود که در اوست

۳۱- فوق کلّ ذی علم علیم : دست بالای دست بسیار است

۳۲- کالشمس فی رابعه النهار : مثل روز روشن

۳۳- کلام اللیل یمحوه النهار : کنایه بر کسی که به قول خود عمل نمی‌کند

۳۴- قاب قوسین أو أدنی : کنایه از بسیار نزدیک بودن

۳۵- الصبر مفتاح الفرج : گر صبر کنی زغوره حلوا سازی

۳۶-الطیور علی أشکالها تقع : کبوتر با کبوتر باز با باز کند همجنس با همجنس پرواز

۳۷- عاد بخفّی حنین ـ عاد صفر الیدین : دست خالی بازگشت ـ دست از پا درازتر برگشت

۳۸- عصفور فی الید خیر من عشرةٍ علی الشجرة : سرکه نقد به زحلوای نسیه

۳۹- رُبّ سکوت أبلغ من کلام : چه بسا سکوتی که از سخن گفتن شیواتر است

۴۰- السکوت أخو الرّضا : سکوت علامت رضاست

۴۱-سبق السیف العذل : دیگر کار از کار گذشت

۴۲- زاد الطّین بلّه : خواست ابرویش را درست کند زد چشمش را کور کرد

۴۳-حبة حبة تصبح قبة : قطره قطره جمع گردد وانگهی دریا شود

۴۴- الحسود لا یسود : حسود هرگز نیاسود

۴۵- الحقّ مرّ : حرف حق تلخ است

۴۶-خیر الأمور أوسطها : اندازه نگهدار که اندازه نکوست

۴۷-خیر الکلام ما قلّ و دلّ : کم گوی و گزیده گوی چون درّ تا جهان زاندک شود پر

۴۸- خالِف تُعرَف : مخالفت کن و مشهور شو

۴۹-أین الثری و أین الثریّا :این کجا و آن کجا * تفاوت از زمین تا آسمان است

۵۰- باتَ یَشوِی القراح : آه ندارد که با ناله سودا کند

۵۱-بَلَغَ السّکینُ العظم : کارد به استخوان رسید* کاسه صبرش لبریز شد

۵۲- بیضة الیوم خیر من دجاجةِ الغد :سرکه نقد به زحلوای نسیه است.

لازمه یادگیری هر زبانی ابتدا شناخت الف باء آن می باشد و در واقع این همان الفبای زبان است که کلمات و جملات آن زبان را تشکیل می دهند و خلاصه اینکه در مورد زبان عربی هم  تا الف باءی نباشد در نتیجه یادگیری صرف و نحو و.... بیهوده خواهد بود.بنابراین در این پست شما بزرگوران را به آشنایی با این موضوع(یعنی:الفبای زبان عربی)دعوت می کنم.


الفبای عربی دارای حروف ۲۸  گانه می باشد.الفبای عربی دارای دو ترتیب الفبایی و ابجدی است که ترتیب الفبایی آن مانند فارسی است با این تفاوت که حرف (ه) قبل از حرف (و) قرار دارد.ترتیب الفبایی و اسامی حروف عربی عبارتند از:ا (الف)، ب (باء)، ت (تاء)، ث (ثاء)، ج (جیم)، ح (حاء)، خ (خاء)، د (دال)، ذ (ذال)، ر (راء)، ز (زای)، س (سین)، ش (شین)، ص (صاد)، ض (ضاد)، ط (طاء)، ظ (ظاء)، ع (عین)، غ (غین)، ف (فاء)، ق (قاف)، ک (کاف)، ل (لام)، م (میم)، ن (نون)، ه (ها)، و (واو)، ی (یاء).

بسم الله الرحمن الرحیم

مطلب زیر بخشی از مطلب نگاشته شده در مورد زبان عربی در سایت ویکی پدیا،دانشنامه آزاد است که فکر می کنم خواندنش خالی از لطف نخواهد بود:


زبان عَرَبی (به عربی: اللغة العربیة)، یکی از پرگویشورترین زبان‌های جهان و یکی از شش زبان رسمی سازمان ملل متحد است.این زبان امروز دارای لهجه‌ها و گویش‌های گوناگونی است و زبان عربی مدرن استاندارد به عنوان زبان رسمی نوشتار در همه کشورهای عرب پذیرفته شده است. افزون بر جهان عرب، این زبان در کشورهای چاد،اریتره نیز از میزانی از رسمیت برخوردار است.
زبان عربی،زبان قرآن و بسیاری از نخستین نوشته های مسلمانان است و آثار علمی،ادبی و دینی فراوانی به این زبان نوشته می شد.تاثیر عربی بر زبان های دیگر جهان اسلام مانند اردو،و زبان های گوناگون خانواده ترکی چشمگیر است.
شمار کسانی که عربی را همچون زبان مادری به کار می برند از ۱۷۴ تا ۴۴۲ میلیون تن گفته شده است.عربی زبان رسمی ۲۵ کشور است

کاربری(صرف)فعل در این زبان به دو زمان گذشته(ماضی) و حال (مضارع) است که با کمک صیغه مضارع صیغه های آینده (مستقبل) هم ساخته می شود؛و هرکدام از این دسته ها چهارده صیغه است.زبان عربی به دلیل قالب ها و حالات صرفی و نحوی و داشتن مذکر و مؤنث و سایر قواعد دستوری یکی از سخت ترین زبان های دنیا به ویژه برای سخن گفتن است.
این زبان را لغة الضاد نیز می نامند،زیرا تنها زبانی است که دارای ضاد(ض) می باشد و ضاد که حرفی است که سخت ترین شیوه کاربرد را دارد؛به جز زبان آلبانیایی که پس از پذیرش اسلام و ورود زبان عربی،حرف ضاد وارد آن شد.
چارچوب جغرافیایی را که گویشوران زبان عربی در آن بیشینه اند را جهان عرب می نامند که شامل بیش از ۲۰ کشور می شود که از خاورمیانه آغاز شده و تا شمال باختری آفریقای ادامه می یابد.
زبان عربی شمار فراوانی از گویش ها و لهجه های گوناگون را در بر می گیرد که به طور کلی به سه بخش تقسیم می شود:
- عربی کلاسیک یا قرآنی (به عربی:اللغة العربیة الفصحی)
- عربی استاندارد یا شیوا و یا کتابی
- عربی گفتاری یا دارجة (به عربی:اللهجة العامیة)
در کشورهای عربی لهجه استاندارد برای آموزش در آموزشگاه ها و نوشتن کتاب و روزنامه به کار برده می شود.
اما هر بخشی از جهان عرب،گویش محلی ویژه خود را دارد که گاه تفاوت های میان آنها به اندازه ای است که عرب ها مجبور به سخنوری به عربی کتابی و یا انگلیسی و یا زبان واسط دیگری باهم می شوند.دلیل شمار فراوان گویش ها و لهجه ها در زبان عربی را تاثیر زبان های پیشین موجود در آن بخش ها پیش از چیرگی زبان عربی بر آن منطقه ها دانسته اند.در حالت کلی عربی گفتاری را به دو بخش خاورمیانه ای و باختری تقسیم می کنند اما به طور دقیق تر عربی دارای ۴ گویش زیر است که هرکدام خود دارای لهجه های فراوانی است.
- لهجه مصری
- لهجه مغربی (شامل لهجه های : مراکشی،تونسی،الجزایری و...)
- لهجه خاوری (شامل لهجه های :لبنانی،فلسطینی،و عرب زبانان غرب کشور اردن)
- لهجه عراقی و یا خلیجی (شامل لهجه های:عراقی،کویتی،شرق سوریه،ساحل خلیج فارس از عراق تا کشور عمان و سواحل جنوبی و جنوب غرب ایران،اهواز و در آبادان و شادگان)
از این میان عربی مصری به عنوان گویش گفتاری زبان مشترک میان همه عرب زبانان به کار می رود ؛ و دلیل آن وجود انبوه فیلم ها و برنامه های تلویزیونی و رادیویی و منابع عربی به این گویش است.
تفاوت لهجه ها در گویش های روزانه زبان عربی در واژگان،دستور زبان و شیوه آوایش واژه ها به چشم می خورد.
بیشترین تفاوت ها بین گویش های غرب و شرق کشورهای عرب زبان وجود دارد؛برای نمونه (کویتی و مراکشی)
در تفاوت های مربوط به چگونگی آوایِش می‌توان به چگونگی آوایِش حرف /ق/ اشاره نمود که در لهجه بادیه‌نشینان و عراقی‌ها /گ/، در لهجه مصری و سوریه /ء/ و در لهجه فلسطینی /ک/ تلفظ می‌شود. یا چگونگی تلفظ /ج/ که در لهجه مصری /گ/ آوایِش می‌شود مانند الجمهوریة => الگمهوریة و در لهجه لبنانی و لهجه بعضی از عرب های خوزستان ایران  به ویژه برخی از قبیله‌های «سواری، حیدری» این حرف نزدیک به /ژ/ آوایِش می‌گردد.
زبان عربی بر بسیاری از زبان‌های جهان تأثیر گذاشته‌است، این تأثیر بیشتر بر زبان‌هایی بوده‌است که زمانی در چارچوب قلمروی سرزمین‌گشایی‌های عرب‌ها(اسلام) بکار برده می‌شده‌اند، زبان‌های اردو،فارسی و ترکی  برخی از واژگان امروزی خود را از زبان عربی گرفته‌اند. زبان‌های امروزی اروپا شماری از واژه‌های علمی و فلسفی خود را از عربی گرفته‌اند؛ برای نمونه، واژه algebra برگرفته از واژه «الجبر» عربی است. این زبان بر دستور زبان و واژگان زبان های اسپانیایی  و پرتغالی هم تاثیر نهاده است،زبان های مالتی و هندی هم واژه‌های بسیاری از عربی دارند، هندی افزون بر واژگان، چندین حرف ویژه عربی را نیز به کار می‌برد.