| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت، بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

یَا أَیَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ

ای روح آرام یافته.

 

ارْجِعِی إِلَىٰ رَبِّکِ رَاضِیَةً مَّرْضِیَّةً
به سوی پروردگارت بازگرد، در حالی که تو [از پاداشِ الله] راضی هستی، و او از [اعمال] تو راضی است. [الفجر : ۲۷-۲۸]

 

 

 

امام قرطبی در تفسیر آیه‌ی «يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّة» می‌نویسد که:

 

"وَالنَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ: السَّاكِنَةُ الْمُوقِنَةُ، أَيْقَنَتْ أَنَّ اللَّهَ رَبَّهَا، فَأَخْبَتَتْ لِذَلِكَ."

«مقصود از نفس مطمئنه آن روحی است که به آرامش و سکون حقیقی دست یافته، به ربوبیّت خداوند یقین کامل دارد و در پرتو این عقیده، با اخلاص قلبی و فروتنی در مسیر بندگی خدا گام برمی‌دارد.»

 

 

تفسیر قرطبی، ج ۲۰، ص ۵۷.

  • حسین عمرزاده

ام‌المؤمنین عایشه ‌رضي‌الله‌عنها می‌گوید:

 


"سَلُوا اللَّهَ كُلَّ شَيءٍ حَتَّى الشِّسعَ ، فَإِنَّ اللَّهَ إِن لَمْ يُيَسِّرهُ لَمْ يَتَيَسَّرْ."

 

«هر خواسته‌ای دارید از الله بخواهید، حتی اگر بند کفشتان باشد؛ چون اگر الله آن را برایتان آسان نکند، هیچ‌وقت به دست نخواهید آورد.»

 


شِسع: به بندی گفته می‌شود که در کفش‌های قدیمی (نعل) میان دو انگشت پا قرار می‌گرفت و سر آن در سوراخ جلوی کفش محکم می‌شد؛ چیزی شبیه بند یا تسمه‌ی باریک کفش.

 


منبع: اين روایت را ابویعلى در مسندش (۸/۴۴) و ابن‌السني در عمل الیوم واللیلة (روایت ۳۴۹) نقل کرده‌اند، و بیهقی نیز در شعب الإیمان (۲/۴۲) از طریق دیگری آورده است.
هیثمي در مجمع الزوائد (۱۰/۱۵۰) درباره‌ی سند آن می‌گوید: «رجال این روایت، رجال صحیح هستند.»

 

 

پی‌نوشت: 

 

این روایت از ام‌المؤمنین عایشه ‌رضي‌الله‌عنها به ما یاد می‌دهد که رابطه‌ی ما با خداوند نباید فقط در گرفتاری‌های بزرگ خلاصه شود.

ما عادت داریم وقت‌هایی مثل بیماری سخت یا مشکلات جدی، دعا کنیم و نیازهایمان را با خدا در میان بگذاریم؛ اما این روایت نشان می‌دهد که حتی برای ساده‌ترین خواسته‌ها، مثل بند کفش، هم باید از او بخواهیم.

این نکته برای ما هم یک آموزش توحیدی است و هم قوت قلب: که می‌توانیم در دعاهایمان با خدا بسیار راحت و صمیمی باشیم؛ راحت‌تر از وقتی که نیازمان را به مخلوقاتش می‌گوییم. چرا که او خالق و رَبِّ ماست و هر چیز، کوچک یا بزرگ، تنها به اراده‌ی او ممکن می‌شود.

  • حسین عمرزاده

 

 

امام حسن بصری رحمه‌الله می‌فرماید:

 

روزی در مکه برای خرید لباس وارد مغازه‌ای شدم. فروشنده آن‌قدر از اجناسش تعریف می‌کرد و بی‌جهت قسم می‌خورد که از خرید نزد او منصرف شدم و با خود گفتم: شایسته نیست از چنین کسی خرید کنم. بنابراین از فرد دیگری لباس خریدم.

 

دو سال بعد، دوباره برای حج به مکه آمدم و باز گذرم به همان شخص افتاد. این بار هیچ تعریفی از کالا و هیچ قسمی از او نشنیدم. به او گفتم:
«آیا شما همان کسی نیستید که چند سال پیش نزدتان آمده بودم؟»
گفت: «بله.»
گفتم: «چه شد که دیگر نه تعریف می‌کنی و نه قسم می‌خوری؟»

مرد گفت: «من همسری داشتم که اگر با درآمد کم به خانه می‌رفتم، آن را ناچیز می‌شمرد و تحقیر می‌کرد؛ و اگر با درآمد زیاد بازمی‌گشتم، باز هم آن را اندک می‌پنداشت. تا این‌که خداوند او را از دنیا برد.

 

پس از او، همسر دیگری گرفتم. هر روز صبح که به بازار می‌رفتم، لباسم را مرتب می‌کرد و می‌گفت:

 

ای فلانی! تقوای الهی داشته باش و جز روزی پاک و حلال برای ما نیاور. اگر اندک چیزی آوردی، آن را بسیار می‌دانیم؛ و اگر چیزی هم نیاوردی، من با دوک نخ‌ریسی تو را یاری می‌کنم.»

 

المجالسة و جواهر العلم، ج ۵، ص ۲۵۱.


 

دوک نخ‌ریسی، ابزاری بود که در گذشته با آن از پشم گوسفندان نخ می‌بافتند.

 

«زن در حقیقت به شوهرش می‌گفت: تنها روزی حلال برای ما بیاور؛ اگر در توانت نبود، خود به کار می‌پردازم و با نخ‌ریسی، یاری‌ات می‌کنم تا خرج خانه فراهم شود.»

  • حسین عمرزاده

پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - فرمود:

 

«مَنْ خَافَ أنْ لا يَقُومَ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ، فَلْيُوتِرْ أوَّلَهُ، وَمَنْ طَمِعَ أنْ يَقُومَ آخِرَهُ فَلْيُوتِرْ آخِرَ اللَّيلِ، فَإنَّ صَلاَةَ آخِرِ اللَّيْلِ مَشْهُودَةٌ، وذَلِكَ أفْضَل»

 

«هرکس بيم دارد که آخر شب بيدار نشود، اول شب نماز وتر را بخواند و هرکس اميدوار بود که آخر شب بيدار می‌شود، نماز وتر را آخِر شب بخواند؛ زيرا نمازِ پايانِ شب با حضور ملائکه است و اين بهتر می‌باشد».  صحیح مسلم.

 

باز هم  روايت است که پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - به ابوبکر - رضي الله عنه - فرمود:

 

«کی نماز وتر را می‌خوانی؟» گفت: اول شب بعد از نماز عشاء، فرمود: «و تو ای عمر»، او گفت: آخر شب می‌خوانم. ايشان فرمودند: 

 

«أما أنت يا أبا بكر فأخذت بالثقة وأما أنت يا عمر فأخذت بالقوة»

 

«اما تو ا‌ی ابوبکر با اطمينان و احتياط کار می‌کنی و قصد داری که نماز شب را نيز بخوانی، و اما تو ای عمر با قدرت عمل می کنی و بر قدرت خود متکی هستی که آخر شب آن را بخوانی». به روايت احمد و ابوداود و حاکم و او گفته به شرط مسلم صحيح است.

 

در اواخر عمر، پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - بهنگام سحر نماز وتر را می‌خواند. 

 

ام‌المؤمنین عايشه  - رضي الله عنها - فرموده است: «پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - در اول و در وسط و در آخر شب نماز وتر را خوانده است سپس در آخر عمرش «وتر» او به «وقت سحر منتهی گرديد». به روايت گروه محدثين.

 

بهرحال پيامبر - صلى الله عليه وآله وسلم - به ياران خود توصيه می‌فرمود که احتياطاً پيش از خواب، نماز «وتر» خود را بخوانند.

  • حسین عمرزاده

عمرو بن سواد نقل می‌کند که امام شافعی به او گفت:

 


"من در عسقلان متولد شدم و وقتی دو ساله بودم، مادرم مرا به مکه برد. اشتیاق من در دو چیز خلاصه می‌شد:

 

۱. تیراندازی

۲. و تحصیل علم.

 

در تیراندازی به چنان مهارتی رسیدم که از هر ده تیر، تمامی آن به هدف می‌نشست.

اما در مورد دانش [از روی تواضع] سکوت پیشه کرد."

 

[آنگاه] به او گفتم: "به خدا سوگند! مقام و مرتبه تو در علم، به مراتب بالاتر از جایگاهت در تیراندازی است."

 

 

أخبرنا عليّ بن أبي علىّ المعدّل قال أنبأنا عليّ بن عبد العزيز البرذعيّ قال نبأنا عبد الرّحمن بن أبي حاتم قال نبأنا أبي قال سمعت عمرو بن سوّاد يقول: قال لي الشّافعيّ ولدت بعسقلان، فلما أتى عليّ سنتان حملتني أمي إلى مكة، وكانت نهمتي في شيئين، في الرّمي وطلب العلم، فنلت من الرمي حتى كنت أصيب من عشرة عشرة، وسكت عن العلم. فقلت له: أنت والله في العلم أكثر منك في الرمي .

تاریخ بغداد، الخطیب البغدادي، ج ۲، ص ۵۷.

  • حسین عمرزاده

وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا

 

و (بندگان خاصِ الله رحمان) کسانی (هستند) که شب را برای پروردگارشان سجده‌کنان و قیام‌کنان می‌گذرانند. [الفرقان/۶۴]

 

ابن عباس رضي‌ الله عنهما در تفسیر این آیه می‌فرماید:

 


«من صلی رکعتین أو أکثر بعد العشاء فقد بات لله ساجدًا أو قائمًا.»

 

هر فردی که بعد از نماز عشاء دو رکعت یا بیشتر به‌جای بیاورد، مسلماً (مشمول آیه شده و) شب را برای الله سبحانه و تعالی در سجده و قیام سپری کرده است.

 

تفسیر قرطبی، ج ۱۳، ص ۷۲.

  • حسین عمرزاده

احمد بن حرب رحمه الله:

 

 

عَبَدْتُ اللهَ خَمْسِيْنَ سَنَةً، فَمَا وَجَدْتُ حَلاَوَةَ العِبَادَةِ حَتَّى تَرَكْتُ ثَلاَثَةَ أَشيَاءٍ:


«پنجاه سال خداوند را عبادت کردم، اما شیرینی و حلاوت عبادت را نیافتم مگر آن‌گاه که سه چیز را ترک کردم:

 


تَرَكْتُ رِضَى النَّاسِ حَتَّى قَدِرْتُ أَنْ أَتَكَلَّمَ بِالحَقِّ،


۱. خشنودی مردم را رها کردم تا توانستم به حق سخن بگویم،

 

 

وَتَرَكْتُ صُحْبَةَ الفَاسِقِيْنَ حَتَّى وَجَدْتُ صُحْبَةَ الصَّالِحِيْنَ


۲. همنشینی با فاسقان را وانهادم تا مصاحبت صالحان را دریافتم،

 

 

وَتَرَكْتُ حَلاَوَةَ الدُّنْيَا حَتَّى وَجَدْتُ حَلاَوَةَ الآخِرَةِ.


۳. شیرینی دنیا را ترک کردم تا شیرینی آخرت را یافتم.»

 

 

سير أعلام النبلاء، ج ١١، ص ۳۴.

  • حسین عمرزاده

احمد بن سعید عابد از پدرش نقل می‌کند:

 

در کوفه جوانی بود اهل عبادت، همیشه در مسجد جامع بود و هیچ وقت آن‌جا را ترک نمی‌کرد. او چهره‌ای زیبا، قامتی خوش و رفتاری پسندیده داشت. زنی زیبارو و خردمند او را دید و دلش به او بست. این علاقه مدت‌ها در دلش ماند.

روزی جوان از مسجد به خانه می‌رفت. زن جلوی راهش ایستاد و گفت: «ای جوان! چند کلمه از من بشنو، بعد هر طور خواستی عمل کن.» جوان بی‌اعتنا گذشت. بار دیگر هم همان‌طور جلوی راهش ایستاد و همان حرف را زد. این بار جوان مدتی سکوت کرد و بعد گفت: «اینجا جای تهمت است. من دوست ندارم خودم را در معرض تهمت قرار دهم.»

زن گفت: «به خدا سوگند، من از روی نادانی اینجا نیامده‌ام. پناه بر خدا که اهل عبادت به چنین کاری آلوده شوند. اما حقیقت این است که چیزی مرا واداشت به سراغت بیایم: می‌دانم کوچک‌ترین لغزش شما نزد مردم بزرگ جلوه می‌کند. شما عبادت‌پیشگان مثل شیشه‌اید، کوچک‌ترین ضربه شما را می‌شکند. خلاصه‌ی حرفم این است که تمام وجودم به تو مشغول شده. پس خدا را در نظر بگیر، هم در حق من و هم در حق خودت.»

جوان به خانه رفت و خواست نماز بخواند، اما نتوانست تمرکز کند. پس کاغذی برداشت و چیزی نوشت. وقتی بیرون آمد، زن را دوباره همان‌جا دید. نامه را به سمت او انداخت و برگشت. در نامه نوشته بود:

 

«بسم الله الرحمن الرحیم.


ای زن! بدان که خداوند تبارک و تعالی وقتی بنده‌اش گناه می‌کند، صبر می‌کند. اگر گناه تکرار شود، باز می‌پوشاند. اما اگر بنده در گناه پافشاری کند، خداوند چنان خشم می‌گیرد که از شدت آن آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها و درختان و همه موجودات به لرزه می‌افتند. چه کسی توان تحمل چنین خشمی را دارد؟

اگر حرف‌هایت دروغ باشد، من تو را به یاد روزی می‌اندازم که آسمان چون فلز گداخته می‌شود، کوه‌ها مثل پشم نرم فرو می‌ریزند، و همه امت‌ها در برابر خدای بزرگ به زانو درمی‌آیند. به خدا قسم، من حتی از اصلاح نفس خود ناتوانم؛ پس چگونه می‌توانم دیگری را اصلاح کنم؟

و اگر حرفت راست باشد، تو را به پزشکی راهنمایی می‌کنم که بهترین درمانگر زخم‌ها و دردهاست. او الله، پروردگار جهانیان است. به سوی او برو و با صدق دعا کن. زیرا من خود سرگرم این فرمایش خدای متعال هستم:

 

{وَأَنْذِرْهُمْ يَوْمَ الآزِفَةِ إِذِ الْقُلُوبُ لَدَى الْحَنَاجِرِ كَاظِمِينَ مَا لِلظَّالِمِينَ مِنْ حَمِيمٍ وَلا شَفِيعٍ يُطَاعُ يَعْلَمُ خَائِنَةَ الأَعْيُنِ وَمَا تخفي الصُّدُور}
 

{و آنان را از روز نزدیک (= قیامت) بترسان، آنگاه که دلها لبریز از غم به حنجره ها رسد، برای ستمکاران نه دوستی وجود دارد، و نه شفیعی که (شفاعتش) پذیرفته شود.(خداوند) خیانت چشم ها و آنچه را که سینه ها پنهان می دارند، می داند.


پس کجا می‌توان از این آیه گریخت؟»

 

چند روز بعد، زن دوباره سر راهش ایستاد. وقتی جوان او را از دور دید، خواست برگردد تا او را نبیند. زن گفت: «ای جوان! برنگرد! دیگر هیچ دیداری بین ما نخواهد بود، مگر در پیشگاه خدا.» سپس بسیار گریست و گفت: «از خدایی که کلید قلبت در دست اوست می‌خواهم کار دشوارت را آسان کند.»

بعد به دنبالش رفت و گفت: «بر من منّت بگذار و پندی به من بده که همیشه به یاد داشته باشم، و وصیتی کن تا به آن عمل کنم.»

جوان گفت: «توصيه می‌کنم که خود را از نفس خود حفظ کنی، و یادت می‌آورم این فرمايش خدا را:

 

{وَهُوَ الَّذِي يَتَوَفَّاكُمْ بِاللَّيْلِ وَيَعْلَمُ مَا جرحتم بِالنَّهَارِ}


{و او کسی است که (روح) شما را درشب ( هنگام خواب) می گیرد و آنچه در روز کرده اید می داند}.»

 

زن سر به زیر انداخت و گریست؛ سخت‌تر از بار پیش. بعد آرام شد، به خانه برگشت و به عبادت پرداخت.

هر وقت اندوه بر او چیره می‌شد، نامه‌ی جوان را بر چشم می‌گذاشت. به او می‌گفتند: «آیا این فایده‌ای برایت دارد؟» می‌گفت: «آیا درمانی جز این برایم هست؟»

شب‌ها در محراب می‌ایستاد و عبادت می‌کرد، تا اینکه از شدت غم از دنیا رفت.

 

جوان هر وقت یادش می‌افتاد، می‌گریست. به او می‌گفتند: «تو که از او چشم پوشیدی، چرا گریه می‌کنی؟» می‌گفت: «من از همان آغاز امیدم را از او بریدم و این کار را ذخیره‌ای برای خود نزد خدا قرار دادم. و حالا از خدا شرم دارم که ذخیره‌ای را که نزد او سپرده‌ام پس بگیرم.»

 


ذم الهوى، ابن الجوزي، ص ۵۱۲-۵۱۴.

  • حسین عمرزاده

مشکلات داری؟

 

یکی از راه‌حل‌هاش: 👇👇👇

 

علت:


«فَأَمَّا مَنْ أَعْطَىٰ وَاتَّقَىٰ»


پس اما کسی که (در راه خدا) بخشید و پرهیزگاری کرد.

 

 

حاصل:


«فَسَنُيَسِّرُهُ لِلْيُسْرَىٰ»


پس ما او را برای (راه) آسان توفیق می‌دهیم. [اللیل: آیات ۵ و ۷]

  • حسین عمرزاده

# خط ـ نوشته

 

یکی از مهم‌ترین دلایل من برای پرهیز از گناه اینه که نمی‌خوام شبیه آدم‌های بی‌چارچوب و لا‌ابالی باشم.
از زشتی و تعفّن رفتارهاشون بیزارم.

مثلاً وقتی بیرون می‌بینم کسی که چشم‌چرونی می‌کنه، چقدر وقیح و حقیر جلوه می‌کنه...

  • حسین عمرزاده

 

 


داشت از ادب و نزاکت پسرمون در مقایسه با بچه‌های خودش تعریف می‌کرد (الحمدلله، و هذا من فضل ربّنا).

اما همین خانم وقتی همسر محجبه‌ی من رو دید، با تعجب گفت: «چقدر خودش رو می‌پوشونه!»

انتقادها ــ یا بهتر بگم گستاخی‌های ــ دیگه‌ش نسبت به نماز و باقی موضوعات دینی هم بماند.

خب سرکار خانم! فرزندی که شما از ادب و رفتار درستش تعریف می‌کنید، نتیجه‌ی سبک زندگی همون مادره؛ از نوع پوشش گرفته تا ...

مشکل اینجاست که بعضی‌ها خیال می‌کنن ارزش‌ها خودشون به‌ خودی‌ِ خود و بدون تکیه به یک سبک زندگی خاص به وجود میان.

مگه می‌شه درختی که به آب و خاکش بی‌اهمیتی بشه، ثمره‌ای شایسته داشته باشه؟!

و الحمدلله، که ما مفتخریم به نعمت و منت اسلام؛ دینی کامل که هم آخرت ابدی‌مونو تضمین می‌کنه، هم زندگی موقت دنیوی‌مونو توی همه‌ی ابعاد، و از هر لحاظ، ارتقا می‌ده.

 

  • حسین عمرزاده

# خط ـ نوشته

 

در دوران تحصیل، مؤکداً از تحزّب و تیم‌گرایی، و همچنین از کسانی که بر این رفتار اصرار دارند، بپرهیزید.

صرف‌نظر از ماهیت احزاب و...، خودِ «حزب‌گرایی» خواسته‌ی افراد مغرض برای به حاشیه کشاندن و در نهایت، از میدان به‌در کردن طلاب و در کل هر فرد مؤثر، مستعد و دارای پتانسیل است.

فریب اصطلاحات «مناظره» و «مباحثه‌ی علمی» و امثال آن را هم نخورید. تجربه، به‌طور شخصی به من نشان داده که بسیاری از این افراد که تزکیه و تدیّن خود را به‌راستی رها کرده‌اند، ذره‌بین به دست می‌گیرند تا از شیوه‌ی انجام مستحبات و فرائض دیگران خرده بگیرند و «علاقه!»ی عجیبی هم به جدال دارند؛ در حقیقت، از آن اصطلاحات زیبا و شایسته، در راستای تخلیه‌ی عقده‌ها و خشونت‌های درونشان بهره می‌برند.

مراقب باش مهره‌ی بازی این زمین‌ها نشوی.

به درست برس، بر صرف و نحو و... تمرکز کن، هدف و اولویت و وظیفه‌ات را فراموش نکن، و برای کسب اطلاعات و آگاهی بیشتر در هر موضوعی فقط کتاب بخوان. اما سعی کن به هیچ عنوان، تا زمانی که درس را به‌درستی به پایان نرسانده‌ای، اظهار نظر نکنی؛ چراکه هم درصد خطا بالاست و هم ـ همان‌طور که گفتم ـ ممکن است به بیماری جدال مبتلا شوی یا به هر نحوی آسیب ببینی.

 

همیشه هم به یاد داشته باش برای آنکه بتوانی به دیگران نفعی برسانی، ابتدا باید خودت را از آفت‌ها سالم نگهداری. و پیش از آنکه در آخرت از تو درباره مسئولیت‌ات در قبال دیگران سؤال شود، پاسخگوی نحوه زندگی و اعمال خودت در دنیا خواهی بود.

 

وفقنا الله لما یحب و یرضی.

  • حسین عمرزاده

# خط ـ نوشته

 

در کتاب‌های فقه که الحمدلله بصورت فارسی هم موجوده، بگرد و بخش اذکار و اوراد پس از نماز رو بخون.

بطور مثال، احادیثی که در اهمیت خوندن آیة الکرسی بعد از نمازهای فرض وارد شده:

 

"من قرأ آیة الكرسی دبر كل صلاة لم یمنعه من دخول الجنة إلا أن یموت."

«کسی که بعد از هر نمازی «آیة الکرسی» بخواند، همین‌که مرد، داخل بهشت می‌شود.» [بروایت نسائی و طبرانی]

 

یا این حدیث شریف که:

 

"من قرأ آیة الكرسی فی دبر الصلاة المكتوبة كان فی ذمة الله إلى الصلاة الاخرى."

«هرکس بعد از نماز فرض «آیة ‌الکرسی» بخواند، تا نماز بعدی در حفظ و پناه خداوند است.» [بروایت طبرانی با اسنادی «حسن»]

 

و تو تصور کن که با خوندن یک بار آیة الکرسی، از نمازی تا نماز بعدی، در پناه و تحت حفاظت و عنايت ویژه خداوند قرار می‌گیری. فکر کن، مثلاً از نماز صبح تا موقع نماز ظهر. مگر مدت کم یا بی‌اهمیتیه در طول روز؟

و باقی اذکار و اوراد که وقت چندانی هم نمی‌گیرند.

به این شکل و با خوندن علت و فضیلت هر کدوم، بیشتر حریص و علاقمند میشی به رعایت و مداومت بر اونها، و البته با احتساب و در نتیجه، درک حلاوت و لذت انجام شون. ان شاء الله


بارك الله فیك.

  • حسین عمرزاده

 

یکی از موفق‌ترین و خلاقانه‌ترین ابزارهای آموزشی دیجیتال در حوزه قرآن برای کودکان که با بهره‌گیری از فناوری نوین و محتوای معتبر قرآنی، تجربه‌ای جذاب، تعاملی و آسان از حفظ و یادگیری قرآن را فراهم کرده است. در ادامه، معرفی کامل این برنامه و ویژگی‌های نسخه جدید آن را می‌خوانید.


به‌روزرسانی جدید برنامه آندرویدی «عدنان» اکنون آماده است. این نسخه شامل متن کامل قرآن کریم است و برنامه رایگان بوده و بدون اتصال به اینترنت کار می‌کند.

برنامه «عدنان، معلم قرآن» به لطف خداوند تاکنون به بیش از ۱۰ میلیون کودک رسیده است. این برنامه تعاملی ویژه‌ی کودکان برای آموزش و حفظ کامل قرآن کریم، الفبا و بیش از ۱۲ دعا و حدیث طراحی شده است.

برنامه عدنان موفق به دریافت جوایز متعددی شده است؛ از جمله:

 

جایزه ملک خالد برای رتبه نخست در شاخه «شرکای توسعه» در سطح پادشاهی عربستان در سال ۲۰۲۱.

جایزه هواوی به‌عنوان یکی از گسترده‌ترین و اثرگذارترین برنامه‌ها در جامعه با عنوان «ستاره درخشان ۲۰۲۰».

جایزه مایکروسافت در سال ۲۰۱۳ برای اثرگذارترین برنامه در سطح برنامه‌های عربی.

جایزه خلاقیت در شاخه چندرسانه‌ای در سال ۲۰۰۷ از سازمان آموزش فنی با حمایت مایکروسافت.

و چندین افتخار خلاقیت دیگر، همه به لطف خداوند.


ویژگی‌ها و مشخصات برنامه:

 

طراحی‌شده برای کودکان ۳ تا ۱۲ سال.

سازگار با برنامه‌های درسی وزارت آموزش‌وپرورش در عربستان سعودی و کشورهای حوزه خلیج فارس.

این نسخه با همکاری «انجمن مکنون» برای حفظ قرآن کریم بررسی شده است.

محتوای دیجیتال قرآن، همان نسخه دیجیتالی تأییدشده توسط «مجمع چاپ قرآن کریم ملک فهد» است.


ویژگی‌های جدید در این نسخه (بیش از ۱۵ قابلیت تازه):

 

افزودن متن کامل قرآن کریم (۳۰ جزء).

یک پنل کنترلی ویژه و جدید برای کودکان.

۱۱۴ پس‌زمینه اختصاصی برای هر سوره، برای دسترسی آسان و تحریک حافظه کودک و جذب او به یادگیری.

تقسیم مراحل برنامه به ۶ بخش مانند بازی‌های الکترونیکی برای تشویق و انگیزه‌بخشی به کودک جهت پیگیری و حفظ.

توسعه قابلیت تکرار با چندین مزیت (تکرار آیه – تکرار بخش) و کنترل تعداد تکرار از ۱ تا ۲۰ بار.

افزودن افکت‌های تشویقی برای کودک.

افزودن امتیازهای برتری (ستاره‌ها) بر هر سوره برای ایجاد انگیزه در کودک.

افزودن پروفایل شخصی برای هر کاربر جهت انگیزه‌بخشی به کودکان.

افزودن پیگیری امتیازها و پروفایل فردی.

افزودن درصد پیشرفت و میزان دستیابی برای هر سوره جهت پیگیری حفظ.

افزودن امتیازهای پاداش هنگام تکرار برای ترغیب کودکان به پیشرفت و ادامه مسیر.

افزودن ۳ رنگ برای تغییر نوع انتخاب.

افزودن قابلیت پرش سریع میان آیات.

پنل پیگیری پیشرفت و امکان مقایسه بین کاربران در پنل کنترلی برای تشویق کودکان.

نمایش درصد پیشرفت در هر جزء برای انگیزه‌بخشی کودک جهت ادامه حفظ.


برنامه بدون اتصال به اینترنت کار می‌کند؛ شش جزء نخست به‌طور مستقیم همراه با برنامه دانلود می‌شود. اما سوره‌های بلند بنا به درخواست کاربر بارگیری شده و پس از آن بدون اینترنت کار می‌کند.

خلاقیت این برنامه در برانگیختن کنجکاوی کودک برای دوست داشتن قرآن و حفظ آن است؛ از راه تنوع پس‌زمینه‌ها و تکرار آیات با صدای شیخ منشاوی و صدای کودکانه، و نیز ایده‌های فراوان دیگری که در این نسخه به لطف خداوند تحقق یافته است.

 

سه برنامه در یک برنامه:

 

۱. حفظ قرآن کریم
۲. اتاق اذکار
۳. سرود الفبای عربی

با این نرم‌افزار کاربردی و مفید، آموزش قرآن برای کودک شما آسان، سرگرم‌کننده و ماندگار می‌شود. همین حالا دانلود کنید و ستاره‌های حفظ قرآن را برای فرزندتان روشن سازید.

 

دریافت از گوگل پلی استور

  • حسین عمرزاده

رهبران و طلایه‌داران آن نسل، حتی یک لحظه با نفس خود تساهل نداشته‌اند، چون ایشان خوب می‌دانستند که هرگونه تساهلی تربیت نفس را دشوارتر می‌کند. به همین دلیل است که رابعۀ عدوی از بستر خواب برمی‌خیزد و خطاب به نفس می‌گوید:

 

"يا نفس كم تنامين؟ وإلى كم تقومين؟ يوشك أن تنامي نومة لا تقومين منها إلا لصرخة يوم النشور."

«ای نفس! چقدر می‌خوابی؟ و کی از خواب بر می‌خیزی؟ می‌ترسم چندان بخوابی که فقط شیپور روز قیامت تو را از این خواب گران بیدار کند».

 

 

صفة الصفوة: ج ۲، ص ۲۴۵.

  • حسین عمرزاده

# خط ـ نوشته

 

تلفن همراهتون رو ساده، و اون رو هم حتماً سعی کنید بدون دوربین باشه؛ ساده‌ترین شکل ممکن.

خوب نیست؟ هم آنتن‌دهی خوبی دارن، هم به نسبت گوشی‌های هوشمند خیلی سبک‌تر هستن، هم نگهداری شارژ باتری بالایی دارند، و هم اینکه ذهنت رو مثل گوشی‌های هوشمند شلوغ و آشفته نمی‌کنن؛ و هم خیلی (اگرچه نه ۱۰۰ درصد) خیالت بابت حریم خصوصیت راحت‌تره.

فکرشو بکن: این گوشی‌های هوشمند، در جاسوسی هم هوشمند هستند. جدیداً طوری طراحی شدند که حتی نمی‌تونی باتری‌شو جدا کنی؛ دوربین پشت رو اگر به طریقی بپوشونی، دوربین جلو و سلفی طوری طراحی شده که امکان پوشوندنش نیست (یعنی همیشه در معرض تهدید هستی).

اینترنت هم که به تمام اطلاعاتت دسترسی می‌ده؛ از مخاطبین که فقط یک شماره تلفن به همراه نام و نام خانوادگی و گاهی هم اشاره‌ای به شغل یا… درش وجود داره (و به خودیِ خود اطلاعات ارزشمندیه)، گرفته تا گالری (یعنی تمام تصاویر و ویدیوهای شخصی و غیرشخصی)، دسترسی به میکروفون و… که عملاً نیازی به تعقیب و مراقبت از جانب کسی دیگه نیست و یا از تو جاسوسی کردن رو میسر می‌کنه، یا عامل تجسس شدن تو رو…
و تو دلت به این خوشه که (به طور مثال در دستگاه‌های آندرویدی)، فروشگاه گوگل پلی استور به‌صورت خودکار نرم‌افزارهای مشکوک رو اجازه نصب نمی‌ده، یا اینکه خیلی حرفه‌ای هستی و بلدی از طریق نشست‌های فعال، بدونی گوشیت هک شده یا…

دست بالای دست بسیاره؛ و اگه می‌تونی از این وسیله به اصطلاح هوشمند فاصله بگیری، می‌بینی که چقدر آسوده‌تری.

اگر هم نه (که دوست هم ندارم این «اگر» رو که جوری توجیه کردنه بکار ببرم)، سعی کن همیشه به چشم یه تهدید بهش نگاه کنی. هرجایی (به ویژه حریم خصوصیت، اتاق خواب، حمام و…) با خودت نبرش. اگه اصرار به استفاده کردن از سوشیال مدیا داری، نهایت تلاشتو بکن که از اینستاگرام و تیک تاک حتما دور باشی و حتی‌الامکان از برنامه‌های جایگزین بهتر، که بیشتر روی محتوای متنی متمرکزن، استفاده کنی.

مخلص کلام: خیلی مراقب باش، برادر من، خصوصاً شما خواهر بزرگوارم.

لزوماً هم به دید یک تهدید سیاسی به موضوعاتی که بالا گفتم نگاه نکن. حریم تو که ایمان، آرامش، آبرو و حرمت‌های تو رو شامل میشه، خیلی خیلی مهم‌تره.

بعضی ریسک‌ها نه سنگین، که مهلک هستن و غیرقابل جبران.

  • حسین عمرزاده

 

 

 

آیا می‌دانستیم پاول دوروف، مالک تلگرام ـ همان رسانه‌ای که هر روزه ما از آن استفاده می‌کنیم ـ اصلاً موبایل ندارد؟! این حقیقت شگفت‌آور، از زبان کسی بیان می‌شود که خود در قلب دنیای فناوری ایستاده و بهتر از بسیاری از ما سازوکار آن را می‌شناسد.

این موضوع، به‌ویژه برای پدران و مادرانی که دغدغه‌ی آینده‌ی فرزندشان را دارند، می‌تواند تلنگری جدی باشد. اگر نمی‌خواهیم فرزندان‌مان از دنیای مدرن و ابزارهای روز عقب بمانند، و از سوی دیگر توان مالی فراهم است، چرا به‌جای سپردن یک گوشی هوشمند ـ وسیله‌ای که به‌راستی می‌تواند اعتیادآور باشد و حتی تا خصوصی‌ترین مکان‌ها همراه فرزند بیاید و حریم او را به خطر اندازد ـ یک تلفن ساده و بدون امکانات اضافی در اختیارشان نگذاریم؟ تلفنی که فقط برای تماس باشد؛ و در کنارش یک لپ‌تاپ یا تبلت، هرچند معمولی، تا هم ابزار یادگیری و مطالعه باشد و هم فرصتی برای بهره‌مندی درست از اینترنت و نرم‌افزارهای آموزشی. اگر بر روی این وسیله نرم‌افزارهای کتابخانه‌ای نصب شود، چه بهتر؛ آینده‌ای سالم‌تر و سازنده‌تر پیش رویشان خواهد بود.

البته هیچ‌یک از این‌ها جایگزین مسئولیت والدین نمی‌شود. فرزند، جگرگوشه و تپش قلب پدر و مادر است؛ و مراقبت، هدایت و نظارت، همچنان وظیفه‌ای دائمی خواهد بود. فراموش نکنیم ابزاری که در دست می‌گیرد، نقشی اساسی در شکل‌گیری شخصیت و آینده‌ی او دارد.

از همین رو، شنیدن روایت مستقیم پاول دوروف درباره تجربه‌ی زندگی بدون موبایل، نه‌تنها جالب، که آموزنده است.

 

در ادامه، گفت‌وگوی او با تاکر کارلسون را می‌خوانید:

 

 

"TUCKER CARLSON: Where’s your phone? You didn’t leave it out?
PAVEL DUROV: I don’t use a phone. I haven’t used the phone for a year almost. I find it.
TUCKER CARLSON: France took it.
PAVEL DUROV: Oh, France took it. But even before it took it, I wasn’t using my phone. I didn’t have a SIM card in the phone. I just used it to test Telegram, the app. Because we have constant product updates, I have to test it at least twice a week. But I’m not a user of a phone.
TUCKER CARLSON: So I just want to say again, you’re an engineer too. I mean, you’re not like a marketing guy. You’re like a build the App guy. So you understand the technology.
PAVEL DUROV: Yes.

 

TUCKER CARLSON: Because you built it.

PAVEL DUROV: Yes.

TUCKER CARLSON: So you’re coming from a highly informed perspective when you make technology choices. Is that fair?

PAVEL DUROV: You could say so, yeah.

TUCKER CARLSON: One of the most informed probably in the world. And you don’t have a phone. What is that like, why don’t you have a phone?

PAVEL DUROV: Well, I don’t use phone regularly. Right. I probably own a phone, but I don’t use phone. I don’t carry a phone with me because I find it extremely distracting. I find it also potentially harming my privacy. And I also just. I don’t think it’s a necessary device for me to have when I want to focus on something. I would rather use my laptop or my iPad and put together some note or some interact with my team. Right. So I wouldn’t want to just open my phone and disappear there consuming short form content. And that’s why I don’t use a phone."

 

 

به فارسی:

 

 

تاکر کارلسون: موبایلت کجاست؟ بیرون نذاشتی؟

پاول دوروف: من از موبایل استفاده نمی‌کنم. تقریباً یک ساله که موبایل استفاده نکرده‌ام.

تاکر کارلسون: فرانسه موبایلت رو گرفت.

پاول دوروف: بله، فرانسه اون رو گرفت. اما حتی قبل از اینکه اون رو بگیرن، من از موبایلم استفاده نمی‌کردم. سیم‌کارت هم داخلش نداشتم. فقط برای تست تلگرام ازش استفاده می‌کردم، چون ما دائماً به‌روزرسانی محصول داریم و من باید دست‌کم دوبار در هفته اپلیکیشن رو امتحان کنم. اما به‌طور واقعی کاربر موبایل نیستم.

تاکر کارلسون: فقط می‌خوام دوباره روشن کنم: تو یک مهندس هم هستی. یعنی مثل یک آدم بازاریابی نیستی، بلکه کسی هستی که خودِ اپلیکیشن رو می‌سازه. پس فناوری رو می‌فهمی.

پاول دوروف: بله.

تاکر کارلسون: چون خودت اون رو ساختی.

پاول دوروف: بله.

تاکر کارلسون: پس وقتی در مورد فناوری تصمیم می‌گیری، از دیدگاهی کاملاً آگاهانه وارد می‌شی. درسته؟

پاول دوروف: می‌شه اینطور گفت، بله.

تاکر کارلسون: شاید یکی از آگاه‌ترین‌ها در دنیا. و تو موبایل نداری. این چه حسی داره؟ چرا موبایل نداری؟

پاول دوروف: خب، من به طور منظم از موبایل استفاده نمی‌کنم. درسته، احتمالاً یک موبایل دارم، اما ازش استفاده نمی‌کنم. موبایل همراهم نمی‌برم چون برام فوق‌العاده حواس‌پرت‌کننده‌ست. علاوه بر این، می‌تونه به حریم خصوصیم هم آسیب بزنه. و همچنین فکر نمی‌کنم وقتی می‌خوام روی چیزی تمرکز کنم، موبایل برای من وسیله‌ی ضروری باشه. ترجیح می‌دم از لپ‌تاپ یا آیپدم استفاده کنم، یادداشت‌هایی جمع‌بندی کنم یا با تیمم تعامل داشته باشم. درسته. نمی‌خوام فقط موبایلم رو باز کنم و اونجا غرق بشم در مصرف محتوای کوتاه و گذرا. به همین دلیل هم از موبایل استفاده نمی‌کنم.

 

 

دریافت ویدئوی مصاحبه

  • حسین عمرزاده

# خط _ نوشته

 

 

عده‌ای ــ به‌ویژه از میان افراد کم‌سواد یا ناآگاه ــ از تدیّن گریزان می‌شوند، تنها از بیم آن‌که مبادا دیگران آنان را «مُلّا» یا امثال این‌ها بخوانند؛ گویی این واژه‌ها را ناسزا و عیب به شمار می‌آورند.

اما عزیز من! این‌که حجابت را رعایت کنی و به پوشش خود حساس باشی، این‌که به نمازت پایبند بمانی و ارزش‌های دینی‌ات را پاس بداری، هیچ‌کدام به معنای «مُلّا» یا ... بودن نیست. این‌ها نشانه مسلمانیِ توست؛ گویای زندگی پاک و شخصیت سالم و برتری که داری.

پس از دینداری خود شرم نکن؛ بلکه با جان و دل بدان عمل کن و از آن لذت ببر. به یاد داشته باش: همه مسلمان نیستند و اساساً بسیاری به زندگی چارچوب‌مند باور ندارند. بنابراین نه می‌توان و نه باید انتظار داشت که همه یا هر کسی رفتار تو را تأیید کند یا بدان خشنود باشد.

قرآن که بخوانی درمی‌یابی آدم‌های نیک و درستکار، همواره در معرض ملامت و سرزنشِ سرزنش‌گران بوده‌اند. و آنان که استوار ماندند، ویژگی برجسته‌شان این بود که راه خویش را برگزیدند، هرچند خوشایند دیگران نبود یا آنان را نمی‌پسندیدند: «وَ لَوْ كَرِهَ…».

  • حسین عمرزاده

# خط ـ نوشته

 

 

خانومم همیشه می‌گن که: «بچه‌ها آینه‌ی پدر و مادراشون هستند.»
یعنی با نگاه کردن به یک بچه، می‌تونی پدر و مادرشو مشاهده کنی.

و حقیقتاً هم اغلب اوقات، هر وقت حُسن یا سوء‌رفتاری رو در بچه‌ای دیدم، دیر یا زود متوجه شدم که از والدینش آموخته؛ حتی طرز راه رفتن!

 

الگوهای خوبی برای فرزندان‌مون باشیم.
اونا نباید تاوان خطاهای ما رو پس بدن یا ادامه‌دهنده‌ی اشتباهات ما باشند.

  • حسین عمرزاده

فقد جئتكم بقوم يحبون الموت كما تحبون الحياة.

 

گوینده‌ی عبارت یادشده خالد بن ولید رضي الله عنه است. ابن جریر طبری در تاریخ خود، و ابن کثیر در البدایة و النهایة، و همچنین دیگر مورخان نقل کرده‌اند که خالد رضي‌الله‌عنه نامه‌ای به پادشاه فارس نوشت و گفت:

 

"بسم الله الرحمن الرحيم، من خالد بن الوليد إلى ملوك فارس، فالحمد لله الذي حل نظامكم ووهن كيدكم، وفرق كلمتكم... فأسلموا وإلا فأدوا الجزية وإلا فقد جئتكم بقوم يحبون الموت كما تحبون الحياة. انتهى."

 

 

«بسم الله الرحمن الرحیم.

از خالد بن ولید به سوی پادشاهان فارس.
ستایش خدایی را که رشته‌ی نظام شما را گسست، نیرنگتان را سست گردانید، و کلمه‌ی شما را پراکنده ساخت... پس اسلام آورید، وگرنه جزیه بپردازید، وگرنه من نزد شما آمده‌ام با قومی که مرگ را دوست می‌دارند همان‌گونه که شما زندگی را دوست می‌دارید.»

 

 


پایان.


---

خداوند از خالد خشنود باد، و خداوند به امت، در روزگاری که خوار و بی‌پناه گشته، همانند او را روزی فرماید.

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter Twitter YouTube Aparat Pinterest