| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۵۲۵ مطلب با موضوع «سخنان ناب» ثبت شده است

 

 

امام محمد بن ادریس شافعی رَحِمَهُ الله:

 

"لیسَ لأحدٍ دونَ رسول اللهﷺأن یقولَ إلا بِالإستدلالِ"

«هیچ‌کس (در مسائل دینی)، جز رسول الله ﷺ، حق ندارد بدون استدلال سخن بگوید.»

 

منبع:الرسالة-المقدمة -باب کیف البیان-باب البیان الأول

یعنی اعتبار منطقی و شرعی آراء و فتاوا، مبتنی بر دلایل است، نه اشخاص.

 

 

دریافت تصویر
حجم: 376 کیلوبایت

 

 

  • حسین عمرزاده

رهیابی و هدایت یافتن قلب، یعنی پیروی از سنت

الله متعال می فرماید:

وَمَنْ یُؤْمِنْ بِاللَّهِ یَهْدِ قَلْبَهُ

 

یعنی: هر کس به الله ایمان بیاورد، الله متعال قلبش را هدایت می‌کند.[سورة التَّغابُن: ١١]

 

ابو عثمان الجیزی رحمه الله می‌گوید:

من صح إيمانه يهد الله قلبه لاتباع السنة .

 

هرکس که ایمانش درست باشد، الله متعال قلبش را به پیروی از سنت هدایت می‌کند.

تفسیر قرطبی

  • حسین عمرزاده

از خواهر امام مالک (رَحِمَهُ الله) پرسیدند:

او در خانه بیشتر به چه کاری مشغول بود؟
گفت: به قرآن و تلاوت آن.


قِيْلَ لأُخْتِ مَالِكٍ: مَا كَانَ شُغْلُ مَالِكٍ فِي بَيْتِهِ؟
قَالَتْ: المُصْحَفُ، التِّلاَوَةُ.

سِيَر أَعلَامِ النُّبَلَاء، ج ۸، ص ۱۱۱

  • حسین عمرزاده

بیهقی از محمد بن عبدالله بن عبدالحکم نقل می‏‌کند که: از شافعی شنیدم که می‌‏فرمود:


«أفضل الناس بعد رسول الله، صلى الله عليه وسلم، أبو بكر، ثم عمر، ثم عثمان، ثم علي، رضي الله عنهم.»


پس از رسول الله ـ صلی‌الله‌علیه‌وسلم ـ برترین مردم، ابوبکر است، سپس عمر، سپس عثمان، و سپس علی ـ رَضِيَ الله‌ُعَنهُم. ۱


همچنین از امام شافعی روایت کرده که:


«وقد أثنى الله، تبارك وتعالى، على أصحاب رسول الله، صلى الله عليه وسلم، في القرآن والتوراة والإنجيل، وسبق لهم على لسان رسول الله، صلى الله عليه وسلم، من الفضل ما ليس لأحد بعدهم، فرحمهم الله وهنَّاهم بما آتاهم من ذلك ببلوغ أعلى منازل الصدِّيقين والشهداء والصالحين، هم أدَّوْا إلينا سنن رسول الله، صلى الله عليه وسلم، وشاهدوه والوحي ينزل عليه، فعلموا ما أراد رسول الله، صلى الله عليه وسلم، عامًّا وخاصًّا، وعَزْماً وإرشاداً. وعرفوا من سنته ما عرفنا وجهلنا، وهم فوقنا في كل علم واجتهاد، وورع وعقل، وأمرٍ استدرك به علم واستنبط به. وآراؤهم لنا أَحْمَدُ وأولى بنا من آرائنا عندنا لأنفسنا. والله أعلم.»


و همانا الله ـ تبارک و تعالی ـ در قرآن، تورات و انجیل از صحابه‌ی رسول الله ـ صلی‌الله‌علیه‌وسلم ـ ستایش کرده است. همچنین بر زبان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وسلم ـ برای آنان فضیلتی ثابت شده است که هیچ‌کس پس از ایشان در آن شریک نخواهد بود.

پس خداوند آنان را مشمول رحمت خود قرار دهد، و آنچه را از این مراتب به ایشان عطا فرموده، بر آنان مبارک و گوارا باد؛ چراکه به برترین درجاتِ صدیقین، شهدا و صالحین نائل آمدند.

آنان سنت‌های پیامبرـ صلی‌الله‌علیه‌وسلم ـ را به ما منتقل کردند؛ و پیامبر را در حالی مشاهده می‌کردند که وحی بر او نازل می‌شد. بنابراین، مقصود عام و خاص پیامبر را، و آنچه را که از بابِ عزم یا از بابِ ارشاد صادر شده بود، به‌درستی شناختند.

آنان از سنت، اموری را دریافتند که ما بخشی از آن را می‌شناسیم و بخشی را نمی‌شناسیم.

و در هر زمینه‌ای از علم، اجتهاد، ورع، عقلانیت و ابزارهای تحصیل علم و استنباط احکام، بر ما برتری دارند.

بنابراین، آرای آنان برای ما پسندیده‌تر و شایسته‌تر از دیدگاه‌های ما نسبت به خودمان است.

و الله داناتر است. ۲



منابع:


۱) مناقب الشافعي، ج ۱، ص ۴۳۳.

۲) همان، ج ۱، ص ۴۴۲.

  • حسین عمرزاده

امام مالک رحمه الله:

«إِنَّ الْعِلْمَ لَيْسَ بِكَثْرَةِ الرِّوَايَةِ إِنَّمَا الْعِلْمُ نُورٌ يَجْعَلُهُ اللَّهُ فِي الْقَلْبِ»


علم،‌ روایت کردن بسیار نیست، بلکه علم نوری است که الله آن را در قلب قرار می‌دهد.

منبع: الخطيب البغدادی، الجامع لأخلاق الراوي و آداب السامع، ج ۲، ص ۱۷۴.

ابن بَطّال رحمه‌الله در توضیح این گفته‌ی امام مالک می نویسد:

«يعني بذلك فهم معانيه واستنباطه.

فمن أراد التفهم فليحضر خاطره، ويفرغ ذهنه، وينظر إلى نشاط الكلام، ومخرج الخطاب،

ويتدبر اتصاله بما قبله، وانفصاله منه، ثم يسأل ربه أن يلهمه إلى إصابة المعنى،

ولا يتم ذلك إلا لمن علم كلام العرب ووقف على أغراضها في تخاطبها وأُيّدَ بجودة القريحة، وثاقب ذهن.»

یعنی: 

مقصود او از این سخن، فهم معانی (علم) و استخراج و استنباط آن است.

پس هرکس خواهان فهم و درک (علم) باشد، باید خاطرش را حاضر کند، ذهنش را از پراکندگی‌ها خالی سازد، به نشاط و زنده‌بودن سخن (استاد یا متکلم) و شیوه‌ی بیان او بنگرد،

و ارتباط سخن را با آنچه پیش از آن گفته شده، و جداشدنش از آن را تأمل کند، سپس از پروردگارش بخواهد که او را در رسیدن به معنای درست یاری و الهام کند.

و این کار، تمام و کامل نمی‌شود مگر برای کسی که سخن عرب را دانسته باشد و بر مقاصد و شیوه‌های گفتگو و سخن‌گفتنِ آنان آگاه شده باشد، و به نیکوییِ طبع و تیزبینیِ ذهن یاری شده باشد.

منبع: شرح ابن بطّال بر صحیح بخاری، ج ١، ص ۱۵۷.

  • حسین عمرزاده

صالح بن کیسان روایت می‌کند:


«اجْتَمَعْتُ أَنَا وَابْنُ شِهَابٍ وَنَحْن نَطْلُبُ الْعِلْمَ، فَاجْتَمَعْنَا عَلَى أَنْ نَكْتُبَ السُّنَنَ، فَكَتَبْنَا كُلَّ شَيْءٍ سَمِعْنَاهُ عَنِ النَّبِيِّ - صلى الله عليه وسلم -، ثُمَّ كَتَبْنَا أَيْضًا مَا جَاءَ عَنْ أَصْحَابِهِ، فَقُلْتُ: لَا، لَيْسَ بِسُنَّةٍ، وَقَالَ هُوَ: بَلَى، هُوَ سُنَّةٌ، فَكَتَبَ وَلَمْ أكتُبْ، فَأَنْجَحَ وَضَيَّعْتُ.»


»من و ابن شِهاب (زُهری) برای فراگیری و تحصیل علم گرد هم آمدیم و توافق کردیم که سنت‌ها را بنویسیم. پس، همه‌ی آنچه از رسول‌الله ـ‌ صلی‌الله‌علیه‌و‌سلم ـ شنیده بودیم (و روایت شده بود را) نوشتیم، همچنین آنچه که از صحابه نقل شده بود را نیز ثبت کردیم. سپس من گفتم: این‌ها سنت نیستند، ولی او گفت: بله، این‌ها هم سنت هستند. پس او به نوشتن ادامه داد و من از نوشتن خودداری کردم. در نتیجه او موفق شد و من از دستشان دادم

 


منبع: المصنف لعبدالرزاق، ج ۱۰، ص ۲۹۲.

  • حسین عمرزاده

عبدالله بن عمر ـ رضي الله عنهما ـ می‌گوید:

«مَنْ كَانَ مُسْتَنًّا فَلْيَسْتَنَّ بِمَنْ قَدْ مَاتَ، أُولَئِكَ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ كَانُوا خَيْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ، أَبَّرَهَا قُلُوبًا، وَأَعْمَقَهَا عِلْمًا، وَأَقَلَّهَا تَكَلُّفًا، قَوْمٌ اخْتَارَهُمُ اللهُ لِصُحْبَةِ نَبِيِّهِ صلّى الله عليه وسلم وَنَقْلِ دِينِهِ، فَتَشَبَّهُوا بِأَخْلَاقِهِمْ وَطَرَائِقِهِمْ فَهُمْ أَصْحَابُ مُحَمَّدٍ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ، كَانُوا عَلَى الْهُدَى الْمُسْتَقِيمِ»


«هر کس می‌خواهد روشی در پیش گیرد از کسانی که وفات یافته‌اند پیروی کند، آنها یاران محمد ـ صلى الله علیه و سلم ـ و بهترین افراد این امت بودند؛ دلهایشان نیکوکارتر و علمشان عمیق‌تر و تکلف‌شان کمتر بود .. مردمی که الله آنها را برای همنشینی با پیامبرش برگزید و دینِ او را منتشر کردند،‌ بنابراین خودتان را به اخلاق و روش آنها شبیه کنید زیرا آنها یاران محمد بوده و بر راه مستقیم هدایت قرار داشتند».

حلیة‌ الأولیاء، ج ۱،ص ۳۰۵.

  • حسین عمرزاده

علی بن ابی طالب ـ رضي الله عنه ـ می‌گوید:

«سلونی عن کتاب الله, فإنه لیس من آیة إلا وقد عرفت بلیل نزلت أم بنهار فی سهل أم فی جبل»

یعنی: «دربارە‌ی کتاب الله از من بپرسید چرا که هیچ آیه‌ای نیست مگر اینکه می‌دانم در شب نازل شده یا در روز، در دشت نازل شده یا در کوه».


ابن سعد در طبقات (۲/۳۳۸) و ابن عساکر در تاریخ دمشق (۴۲/۳۹۸) این روایت را تخریج کرده‌اند.

  • حسین عمرزاده

از ابی عبدالرحمن سلمی روایت شده که گفت:

حدثنا من كان (يقرئنا) من أصحاب رسول اللَّه ﷺ أنهم كانوا (يقترئون) من رسول اللَّه ﷺ عشر آيات، ولا يأخذون في العشر الأخرى حتى يعلموا ما في هذه من العمل والعلم (قال: فعلمنا) العمل والعلم .


«کسانی که برای ما قرآن می‌خواندند مانند عثمان بن عفان و عبدالله بن مسعود و دیگران، به ما گفته‌اند: آنها هنگامی که ده آیه می‌خواندند از آن جلوتر نرفته تا اینکه دانش و عملی که در آن وجود دارد را بیاموزند. گفتند: پس ما قرآن و علم و عمل را همه با هم فراگرفتیم».

ابن أبی شیبة در المصنف،شماره: ( ٣١٩٢١) (۱۶/۳۹۳) و فریابی در فضائل القرآن شماره ۱۶۹ و طبری در تفسیرش (۱/۸۰) این روایت را آورده است.

 

  • حسین عمرزاده

مجاهد می‌گوید:‌

عرَضتُ المصْحفَ على ابنِ عباسٍ ثلاثَ عرَضاتٍ من فاتحتِه إلى خاتمتِه، أُوقِفُه عندَ كلِّ آيةٍ، وأسألُه عنها.

«سه بار قرآن را از آغاز تا پایان آن، برای ابن عباس خواندم، و نزد هر آیه‌ای توقف نموده و دربارۀ آن از وی می‌پرسیدم».

تفسیر طبری، ج ۳، ص ۷۵۵.

  • حسین عمرزاده

امام شافعی رحمه الله:

«فليست تنزل في أحد من أهل دين الله نازلة إلا وفي كتاب الله الدليلُ على سبيل الهدى فيها.»


«برای هیچ‌ یک از افراد دیندار امر جدیدی رخ نمی‌دهد مگر اینکه در کتاب الله برای آن رهنمودی وجود دارد».


الرسالة، ج ۱، ص ۲۰.

  • حسین عمرزاده

امام ابوالحسن اشعری (ت۳۲۴ه) رَحِمَهُ‌الله می گوید:

«قولنا الذي نقول به، وديانتنا التي ندين بها التمسك بكتاب ربنا عز وجل، وسنة نبينا عليه السلام، وما روي عن الصحابة والتابعين وأئمة المحدثين، ونحن بذلك معتصمون.»


« گفتاری که آن را می‌گوییم و دینی که با آن الله را عبادت می‌کنیم، پایبندی به کتاب پروردگارمان و سنت پیامبرمان و آنچه از صحابه و تابعین و پیشوایان حدیث روایت شده، می‌باشد و ما به آن چنگ می‌زنیم».


الإبانة عن أصول الدیانة، ص ۲۰۱

پ.ن: او این کتاب (الإبانة عن أصول الدیانة) را در پایان عمرش تألیف کرد، و این کتاب نشان‌دهنده‌ی اعتقاد و باورهای نهایی اوست.

  • حسین عمرزاده

عَبَّادِ بْنِ عَبَّاد ابو عتبة الخَوَّاص ـ یکی از اتباع تابعین و اهل زهد ـ می‌گوید:

«اندیشه کنید چرا که عقل نعمت است، چه بسا صاحب عقلی که دلش به جای مشغولیت به آنچه به سودش بوده و بدان نیازمند است در چیزی خوض کرده که به زیان اوست تا جایی خودش این امر را فراموش کرده است؛ و از نشانه‌های برتری عقل شخص عدم نگریستن در چیزی است که نباید در آن نگریست تا مبادا برتری عقل او وبالش شود و رقابت با کسانی که در کردار نیک از او کمتر هستند را ترک کند، یا شخصی که قلبش به بدعتی مشغول گشته و از مردمانی غیر از اصحاب رسول الله ـ صلى الله علیه و سلم ـ‌ پیروی می‌کند یا اینکه به نظر خودش بسنده کرده و فکر می‌کند که هدایت تنها در آن است و ترک آن گمراهی است، ادعا می‌کند که این نظر را از قرآن گرفته است در حالی به جدایی از قرآن دعوت می‌کند، آیا قرآن، پیش از او و همفکرانش، حاملانی نداشته که به محکم آن عمل کرده و به متشابه آن ایمان بیاورند؟ آنها نسبت به قرآن چون روشنایی برای آشکار شدن راه هستند و قرآن پیشوای رسول الله ـ صلى الله علیه و سلم ـ بود و رسول الله ـ صلى الله علیه و سلم ـ پیشوای اصحابش بود و اصحابش برای بعد از خودشان پیشوا بودند، مردانی که در هر سرزمین معروف بودند و در پاسخ به صاحبان هوی اتفاق نظر داشتند ..»


پس از ذکر برخی از صفات آنها می‌گوید:


«.. زیرا آنها در پی آثار گذشتگان نبوده و به مهاجرین اقتدا نکرده‌اند ..» تا آنجا که می‌گوید:

عَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَأْتَمُّوا بِهِ وَأُمُّوا بِهِ، وَعَلَيْكُمْ بِطَلَبِ أَثَرِ الْمَاضِينَ فِيهِ

« باید به قرآن چنگ بزنید به آن اقتدا کرده و پیشوای خویش قرارش دهید، و باید در پی آثار گذشتگان باشید ..»


این نامه طولانی را دارمی در سنن خویش در مقدمه، باب: رِسَالَةُ عَبَّادِ بْنِ عَبَّادٍ الخَوَّاصِ الشَّامِيِّ، ج ۱، صص ۲۱۶-۲۱۸ آورده است.

  • حسین عمرزاده

امام اوزاعی رحمه الله:

خودت را بر سنت نگهدار، و همانجایی توقف کن که آنها (یعنی گذشتگان نیک ات) توقف کرده‌اند و همان چیزی بگو که آنها گفته‌اند و دست نگه دار از آنچه آنان دست نگه‌ داشته‌اند، راه پیشنیان نیک خویش را در پیش بگیر زیرا همانگونه که برای آنها گنجایش داشت برای تو نیز گنجایش دارد.

ابو نعیم در حلیة الأولیاء (۶/۱۴۳). 

  • حسین عمرزاده

تابعی و عابد دوران عبدالله بن مُحَیریز مکی (م۹۹هـ) برای خرید لباس وارد مغازه‌ای شد. مردی به صاحب مغازه گفت: ای مرد، این ابن‌مُحَیریز است، با او خوب معامله کن!

ابن مُحَیریز خشمگین شد و از مغازه بیرون آمد و فرمود: «می‌خواهیم با پولمان بخریم نه با دینمان!»


المعرفة والتاریخ – الفسوی، ج۲، ص۳۶۴؛ شعب الإیمان للبیهقی، ج۷، ص۲۲۸؛ تاریخ دمشق – ابن عساکر، ج۳۳، ص۱۹.

  • حسین عمرزاده

از سخنان شیرین صحابی گرانقدر پیامبر اسلام، ابو دَرداء رَضِیَ اللهُ عَنه؛
فقر و تنگدستی را براے اظهار فروتنی به پروردگار خویش و مرگ را براے شوق دیدار خداے خویش و بیمارے را براے اینکه گناهانم را بپوشاند،دوست دارم

طبقات ابن سعد،ج۷،ص۴۰۱

تا کسی دانش نیاموزد،دانشمند نمی‌گردد و تا به علم خویش عمل نکند،عالِم نمی گردد؛
دانش بیاموزید و اگر نتوانستید،دانشمندان را دوست بدارید و اگر اهل علم را دوست نمی‌دارید،هیچگاه دشمن ایشان نباشید


طبقات ابن سعد،ج۲،ص۳۴۱

  • حسین عمرزاده

از ام المومنین عائشه رضی الله عنها روایت شده که گفت: «مَا رَأَیْتُ أَحَدًا أَشْبَهَ سَمْتًا، وَدَلًّا، وَهَدْیًا بِرَسُولِ اللَّهِ فِی قِیَامِهَا، وَقُعُودِهَا مِنْ فَاطِمَةَ بِنْتِ رَسُولِ اللَّهِ ـ صلی الله علیه وسلم ـ ...» هیچ کس را ندیدم که در ظاهر و وقار و رفتار و نشست و برخواستش شبیه‌تر از فاطمه به رسول الله صلی الله علیه وسلم باشد. ابوداود (۵۲۱۷) ترمذی (۳۸۷۲) روایت کرده‌اند و سند آن حسن است.

ابو نعیم در «حلیة الأولیاء» (۲/۳۹) می‌گوید: «از جمله عبادتکاران برگزیده و پاکان پرهیزکار: فاطمه رضی الله عنها می‌باشد، سیده بتول، پارهٔ تن و شبیه به رسول،‌ دلبند‌ترین فرزندانش، و اولین کسی که پس از وفات به وی پیوست، از دنیا و خوشی‌هایش گوشه گزیده بود و از عیب‌ها و آفت‌های پنهان دنیا با خبر بود».

امام ذهبی/ در «سیر أعلام النبلاء» (۲/۱۱۸-۱۱۹) می‌گوید: «سرور زنان جهان در زمانهٔ خویش، پارهٔ تن پیامبر، ام ابیها، دختر سرور آفریدگان رسول الله صلی الله علیه وسلم ابو القاسم محمد بن عبدالله بن عبدالمطلب بن هاشم بن عبد مناف قریشی هاشمی و مادر حسنین».

او همچنین می‌گوید: «پیامبر صلی الله علیه وسلم او را دوست داشته و گرامی‌اش می‌داشت و رازش را با وی می‌گفت. فضایلش بسیار زیاد است. شکیبا و دیندار و خیرخواه و پاکدامن و قانع و سپاسگزار الله بود».

ابن کثیر/ در البدایة والنهایة (۹/۴۸۵) می‌گوید: «کنیه‌اش ام ابیها است» و می‌گوید: «کوچک‌ترین دختران پیامبر صلی الله علیه وسلم بنا بر قول مشهور است، پس وفات پیامبر کسی جز او باقی نمانده بود به همین دلیل پاداش او بسیار بزرگ گشت چرا که مصیبت از دست دادن رسول الله صلی الله علیه وسلم را مشاهده کرد».

  • حسین عمرزاده

مختصری در مورد صحابی و پسرعموی گرامی

پیامبر صلی الله علیه وسلم عبدالله بن عباس رَضِیَ اللهُ عَنهُما

امام بخاری در صحیح‌اش (۴۹۷۰) از ابن عباس روایت می‌کند که گفت: «کَانَ عُمَرُ یُدْخِلُنِی مَعَ أَشْیَاخِ بَدْرٍ، فَکَأَنَّ بَعْضَهُمْ وَجَدَ فِی نَفْسِهِ، فَقَالَ: لِمَ تُدْخِلُ هَذَا مَعَنَا وَلَنَا أَبْنَاءٌ مِثْلُهُ، فَقَالَ عُمَرُ: إِنَّهُ مَنْ قَدْ عَلِمْتُمْ، فَدَعَاهُ ذَاتَ یَوْمٍ، فَأَدْخَلَهُ مَعَهُمْ، فَمَا رُئِیتُ أَنَّهُ دَعَانِی یَوْمَئِذٍ إِلَّا لِیُرِیَهُمْ، قَالَ: مَا تَقُولُونَ فِی قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ﴾؟ فَقَالَ بَعْضُهُمْ: أُمِرْنَا أَنْ نَحْمَدَ اللَّهَ وَنَسْتَغْفِرَهُ إِذَا نُصِرْنَا وَفُتِحَ عَلَیْنَا، وَسَکَتَ بَعْضُهُمْ فَلَمْ یَقُلْ شَیْئًا، فَقَالَ لِی: أَکَذَاکَ تَقُولُ یَا ابْنَ عَبَّاسٍ؟ فَقُلْتُ: لَا، قَالَ: فَمَا تَقُولُ، قُلْتُ: هُوَ أَجَلُ رَسُولِ اللَّهِ ـ صلی الله علیه وسلم ـ أَعْلَمَهُ لَهُ، قَالَ: ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ﴾ وَذَلِکَ عَلَامَةُ أَجَلِکَ، ﴿فَسَبِّحۡ بِحَمۡدِ رَبِّکَ وَٱسۡتَغۡفِرۡهُۚ إِنَّهُۥ کَانَ تَوَّابَۢا ٣﴾، فَقَالَ عُمَرُ: مَا أَعْلَمُ مِنْهَا إِلَّا مَا تَقُولُ».

یعنی: عمر رضی الله عنه مرا همراه با بزرگان اهل بدر در مجلس شرکت می‌داد و گویی برخی از آنها به خاطر این کار ناخرسند بودند و گفتند: چرا او را با ما همراه می‌کنی در حالی که ما نیز پسرانی مانند او داریم؟ عمر گفت: او شخصی است که شما خودتان می‌دانید. پس روزی وی را فرا خوانده و همراه با آنان وارد مجلس نمود. ابن عباس می‌گوید: فهمیدم که من را فراخوانده تا به آنها نشان دهد. عمر گفت: دربارهٔ این سخن الله متعال: ﴿إِذَا جَآءَ نَصۡرُ ٱللَّهِ وَٱلۡفَتۡحُ﴾ «آنگاه که یارى الله و پیروزى [مکه] فرارسد» ؟ برخی از آنها گفتند: فرمان یافته‌ایم که چون پیروز شده و برایمان گشایش حاصل شد، الله را ستایش گفته و از او درخواست آمرزش کنیم. و برخی سکوت کرده و چیزی نگفتند. پس عمر رضی الله عنه به من گفت: آیا تو نیز همین را می‌گویی ای ابن عباس؟ گفتم: نه. گفت: پس چه می‌گویی؟ گفتم: الله رسول الله صلی الله علیه وسلم را از فرا رسیدن زمان وفاتش آگاه می‌سازد. فرموده: هنگامی که یاری الله و گشایش فرا می‌رسد، و این نشانهٔ وفات تو است «پس تسبیح گویانه ستایش پروردگارت را بگو و از او درخواست آمرزش کن براستی که او بسیار توبه پذیر است». عمر گفت: من نیز همان چیزی را در این باره می‌دانم که تو می‌گویی».

در طبقات ابن سعد (۲/۳۶۹) از سعد بن ابی وقاص رضی الله عنه روایت شده که گفت: «شخصی را تیزهوش‌تر و خردمند‌تر و عالم‌تر و بردبارتر از ابن عباس ندیده‌ام و می‌دیدم که عمر بن خطاب در مشکلات سخت او را فرا می‌خواند».

  • حسین عمرزاده

خلاصه باور اهل سنت در رابطه با عموی پیامبر

حمزه رَضِیَ اللهُ عَنه

ابن عبدالبَر در کتابش الاستیعاب (۱/۲۷۰حاشیه الإصابة) می‌‌گوید: «حمز‌ة بن عبدالمطلب پسر هاشم، عموی پیامبر صلی الله علیه وسلم است، به او اسَدُ الله(شیرِ خدا) و اَسَدُ رَسولِه (شیر پیامبرش) گفته می‌شد، کنیه‌اش اباعماره و همچنین ابا یعلی بود».

امام ذهبی دربارهٔ او می‌گوید: «پیشوا و پهلوانی قهرمان، شیر خدا، ابوعماره و ابویعلی قریشی هاشمی مکی سپس مدنی، بدری، شهید، عموی رسول الله ـ صلی الله علیه وآله وسلم ـ و برادر شیری او». سیر أعلام النبلاء (۱/۱۷۲).

  • حسین عمرزاده

امام ابن حجر در «التقریب» می‌گوید:

«علی بن ابی طالب بن عبدالمطلب بن هاشم هاشمی، حیدر، ابوتراب، ابو الحسنین، ‌پسرعموی رسول الله صلی الله علیه وسلم (و) همسر دختر ایشان است، از پیشگامان نخستین بوده و گروهی ترجیح داده‌اند که وی اولین کسی است که مسلمان شده است، او پیشگام عرب‌ها است و یکی از ده نفری است که به بهشت مژده داده شده، در رمضان سال چهل هجری وفات یافت و در آن هنگام وی به اجماع اهل سنت بافضیلت‌ترین شخص زنده از بنی آدم بود، و بنا بر قول راجح شصت و سه سال داشت».

  • حسین عمرزاده
Telegram Instagram Facebook Twitter YouTube Aparat Pinterest