| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

| دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

|  دفترچه

تا بُوَد وِردَت دُعا وُ درسِ قرآن غَم مَخور

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۱۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «عبادت» ثبت شده است

پیامبر صَلّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّم فرمودند :

 

الْعِبادَةُ في الهَرْجِ كَهِجْرَةٍ إلَيَّ.

 

«عبادت در هرج و مرج،مانند هجرت به سوی من است.» [صحیح مسلم ۲۹۴۸]

 

امام نَوَوي رَحِمَهُ الله می گوید :

 

الْمُرَادُ بِالْهَرْجِ هُنَا الْفِتْنَةُ وَاخْتِلَاطُ أُمُورِ النَّاسِ وَسَبَبُ كَثْرَةِ فَضْلِ الْعِبَادَةِ فِيهِ أَنَّ الناس يغفلون عنها ويشتغلون عنها ولايتفرغ لها إلا أفراد.

 

«مراد از هرج در اینجا فتنه و آشفتگی امور مردم است و سبب فضیلت زیاد عبادت در این زمان این است که مردم از آن غافل اند و جز افراد کمی به آن نمی پردازند».

 

شرحُ النَّوَوي علی مُسلِم ۱۸/۸۸

أبوحازم سَلَمَة بن دينار رَحِمَهُ الله :

اینکه من از (توفیق) دعا کردن محروم شوم برایم ترسناک تر است از اینکه از اجابت (شدن دعاهایم) محروم گردم!


لَأَنَا مِنْ أَنْ أمْنَع الدُّعَاء أَخْوَفُ مِنِّي أَنْ أمْنَع الْإِجَابَة!

[ أبو نعيم في الحلية ٣/٢٤١ ]

گفت: وقتی غلامی خریدم. از وی پرسیدم: «چه نامی؟». گفت: « تا چه خوانی!».

گفتم: «چه خوری؟». گفت: «تا چه خورانی!». گفتم: «چه پوشی؟». گفت: «تا چه پوشانی!» گفتم: «چه کار کنی؟». گفت: «تا چه کار فرمایی!». گفتم: «چه خواهی ؟». گفت: «بنده را با خواست چه کار؟». پس با خود گفتم: ای مسکین! تو در همهٔ عمر خدای - تعالی - را چنین بنده بوده ای؟ بندگی، باری از وی بیاموز. چندان بگریستم که هوش از من زایل شد.

شب دراز است از بهر راز گفتن و حاجات خواستن : بی تشویش خلق و بی زحمت دوستان و دشمنان  ، خلوتی و سلوتی حاصل شده و حق تعالا پرده فرو کشیده تا عمل ها از ریا مصون و محروس باشد و خالص باشد لله تعالا و در شب تیره ، مرد ریایی از مخلص پیدا شود . ریایی به شب رسوا شود .گوید " چون کسی نمی بیند ، از بهر کی کنم ؟ "

می گویندش که " کسی می بیند . ولی تو کسی نیستی تا کسی را بینی "


فیه ما فیه

بر سر راهی در بیابان، درخت افرایی بلند، قد برافراشته بود - افرای کهن‌سالی که از بسیاری عمر میانش پوسیده و در آن حفره‌یی پدید آمده بود که چون باران فرو می‌بارید از آب انباشته می‌شد. 
باری، روزی ماهی فروشی که تجارت ماهی می‌کرد و ماهیِ زنده یا نمک‌سود از شهری به شهری می‌برد به کنار افرای پیر رسید. 
لختی در سایه‌ی آن بنشست و چون حفره‌ی پر آب را در میان درخت بدید به وسوسه‌ی دل، ماهیِ کوچکی از انبان ماهیان خود درآورده در حفره‌ی درخت افکند و به راه خویش رفت. 
مگر رهگذاری آن ماهی را در حفره بدید
و حیرت کرد که لاجرم معجزتی صورت پذیرفته است.
دیگران نیز چنین گفتند و دیری برنیامد که از چارجانب، خلقِ بسیار بر افرای کهن‌سال گردآمد با نذرها و نیازها. آن جایگاه، جایگاهی نامی شد. 
تا آن‌که ماهی فروش از آن سفر که کرده بود به جانب شهر خویش بازگشت و بر آن افرا بگذشت و خلایق بدید و آن ماجرا بدانست. 
بخندید که: بوالعجب خلقی که شمایید! این ماهی من به حفره درافکندم! 
آن‌گاه قلاب بیفکند و ماهی بگرفت و در انبان نهاد و به راه خویش رفت.


چوانگ چه نوئو/ترجمه : احمد شاملو

انس بن سیرین از همسر مسروق بن اجدع نقل می‌کند که گفته است:

«مسروق آنقدر نماز می‌خواند که هردو پای او ورم می‌کرد، و بسیاری اوقات من از حسرت می‌نشستم و دلم به حال او سوخته و برایش می‌گریستم».

سیر أعلام النبلاء: ۴/۶۵

امام زین العابدین رَضِیَ اللهُ عَنه در اثر ترسی که از الله داشت، هر وقت وضو می‌گرفت چهره‌اش به زردی می‌گرایید، اهل بیتش عرض می‌کردند: «این چه حالتی است که در هنگام وضو برایت حادث می‌شود؟» در پاسخ گفت: «می‌دانید که می‌خواهم در پیشگاه چه کسی بایستم؟!».

صفة الصفوة: ۲/۹۳

هَرِمُ بنُ حَیّان رَحِمَهُ الله دوست و شاگرد صحابی جلیل القدر حُمَمَة رَضِیَ اللهُ عَنه:

«اگر به من گفته شود که تو اهل آتش هستی در این حالت نیز عمل صالح را ترک نخواهم کرد، مبادا در روز جزا نفسم به ملامت من برخیزد و بگوید چرا چنین و چنان کردی؟»(۱)

امام حسن بصری رحمه الله نقل می‌کند که هرم در یک روز تابستانی در یکی از غزوه‌ها شهید شد. چون از دفن وی فارغ شدیم، ابری بر بالای آسمان قبرش قرار گرفت و آنقدر بر قبرش بارید که خاک قبرش کاملاً سیراب گشت، ولی خارج از محدودۀ قبرش بارانی فرود نیامد، سپس ابر بازگشت»(۲).

۱-صفة الصفوة:۳/۲۱۴

۲-الزهد: ۲۳۴

ربیع بن خُثَیم هنوز به سن بلوغ نرسیده بود که بر اثر نماز تهجد آنقدر خسته می‌گشت که مادرش دلش به حال وی می‌سوخت و می‌گفت: «فرزندم! چرا نمی‌خوابی و کمی استراحت نمی‌کنی؟» اما او در جواب می‌گفت: «ای مادر مهربانم! کسی که به هنگام فرارسیدن تاریکی‌های شب، از گناهان خود هراس داشته باشد، سزاوار خواب و استراحت نیست». به سن بلوغ که رسید، مادرش دید که گریه و بی‌خوابی او افزونتر شده است، به او گفت: «پسرم! این همه بیتابی و بی‌خوابی که از تو می‌بینم، شاید در اثر قتل نفسی باشد که مرتکب شده‌ای و من خبر ندارم!». گفت: «آری مادر جان! من یکی را کشته‌ام». مادرش با تعجب گفت: «آن کس که کشته‌ای کیست تا برویم به او دیه بدهیم یا تقاضای بخشش کنیم؟ به الله سوگند اگر بدانند چقدر گریه و زاری و بی‌خوابی می‌کنی، به تو رحم خواهند کرد». گفت: «مادر عزیز! آنکس که من کشته‌ام نفس خودم است».

الزهد: ۳۴۰

ثابت بنانی که یکی از تابعین بزرگوار است، از یکی از پارسایان نقل می‌کند که گفته است:

من می‌دانم چه هنگامی پروردگارم دعای مرا استجابت می‌کند، همه از گفتۀ او تعجب کردند و گفتند: از کجا چنین می‌دانی؟

گفت: «هرگاه خوف بر قلبم مستولی گشت و پوست بدنم درهم شد و اشک از چشمم جاری شد و دعا به من الهام گردید، آن وقت است که می‌دانم دعایم مستجاب شده است».

صفة الصفوة: ۳/۲۶۱

میمون بن مهران تابعی در توصیف یاران رسول الله صلی الله علیه وسلم و مقایسۀ آنان با نسل زمان خویش می‌گوید:

به محضر کسانی شرفیاب شده ام که یا سکوت را برمی‌گزیدند، یا به جز حق کلمه‌ای بر زبان جاری نمی‌کردند، و به خدمت مردانی رسیده‌ام که بعد از ادای نماز صبح تا طلوع خورشید به جز ذکر الله چیزی نمی‌گفتند، و مردانی را یافته‌ام که از ترس پروردگار، به آسمان نگاه نمی‌کردند، و اگر برخی از آنان زنده شوند و اعمال شما را مشاهده کنند، به جز قبله هیچ چیزی از شما قبول نمی‌کنند.


صفة الصفوة، جلد ۴، صفحۀ ۱۹۴

« وَالَّذِینَ یَبِیتُونَ لِرَبِّهِمْ سُجَّدًا وَقِیَامًا »


(بندگان خاص الله رحمان )کسانی  هستند که  شب  را در حال  سجده  و قیام ( با نماز  تهجد) سپری  می کنند.[ الفرقان / ۶۴ ]


ابن  عباس  رضی  الله  عنهما  در تفسیر  این  آیه  می  فرماید: 

« من صلی  رکعتین  أو  أکثر  بعد  العشاء  فقد  بات  لله  ساجدا  أو  قائما »

هر فردی  که  بعد  از  نماز  عشاء  دو رکعت  یا بیشتر (نماز  تهجد ) به  جای بیاورد مسلما مشمول آیه  شده و شب  را برای  الله سبحانه  و تعالى در سجده  و قیام  سپری  کرده  است.


[ تفسیر  القرطبی ۷۲/۱۳ ]

فقط از الله بخواه



إِنَّهُ هُوَالسَّمِیعُ الْعَلِیمُ

«همانا او (الله) شنوای دانا است» (فصلت/۳۶)


وَ هُوَ عَلى کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ

«و او (الله) بر هر چیزى تواناست» (ملک/۱)


نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَیْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرید

«ما از رگ گردن به شما نزدیکتریم» (ق/۱۶)


هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِینَ

«او (الله) مهربانترین مهربانان ست» (یوسف/۶۴)


ادْعُونِی أَسْتَجِبْ لَکُمْ...

«مرا بخوانید،تا شما را اجابت کنم» (غافر/۶۰) 


ألَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ...

آیا الله برای بنده اش کافی نیست؟ (زمر/۳۶)