کوروش خیانت کرد!
در تحلیل رویکردهای تاریخی چهرههایی چون کوروش هخامنشی، گاه با نوعی اسطورهسازی و بزرگنمایی اغراقآمیز مواجه میشویم؛ روایاتی که نه از دل مطالعات تاریخی منسجم، بلکه از گرایشهای باستانگرایانه و در تقابل با هویت اسلامی برمیخیزند. در این نگاه، سیاستهای مذهبی کوروش به عنوان نشانهای از تساهل و آزاداندیشی تحسین میشوند، در حالی که واقعیت تاریخی و تحلیل دقیقتر میتواند معنایی کاملاً متفاوت از این رفتارها ارائه دهد.
جناب مرتضی مطهری با نگاهی تحلیلی و عمیق به تاریخ، رویکرد کوروش در حفظ بتخانهها پس از تصرف بابل را نه به عنوان فضیلتی اخلاقی، بلکه نشانهای از بهرهبرداری سیاسی از جهل مذهبی مردم میداند؛ رفتاری که به جای رهایی فکری، به تداوم اسارت فرهنگی میانجامد. از نظر او، احترام کوروش به آیینهای خرافی نه تنها خدمتی به ملتها نبود، بلکه خیانتی به آگاهیبخشی و رهایی آنان از زنجیرهای فکری به شمار میآید.
نقلقول زیر از جناب مطهری، با زبانی صریح و تحلیلی، این دیدگاه را به روشنی بیان میکند:
«شما مقايسهاى كنيد ميان كار ابراهيم و همچنين كار رسول اكرم [از يك طرف و كار ملكه يا پادشاه انگلستان از طرف ديگر.] پيغمبر اكرم پس از فتح مكه، به عنوان آزادى عقيده بتها را باقى نگذاشت زيرا اين بتها سمبل اسارت فكرى مردماند. صدها سال بود كه فكر اين مردم اسير اين بتهاى چوبى و فلزى بود كه به خانه كعبه آويخته بودند. تمام اينها را در هم ريخت و واقعا مردم را آزاد كرد. حال شما بياييد اين را مقايسه كنيد [با اين كه] ملكه يا پادشاه انگلستان در چند سال پيش در سفرى كه به هندوستان رفته بود وقتى كه مىخواست به تماشاى يك بتخانه برود، مردم وقتى مىخواستند داخل صحن آن بتخانه شوند كفشهايشان را مىكَندند، او هنوز به صحن نرسيده كفشهايش را به احترام كَند و بعد، از همۀ آن بتپرستها مؤدبتر در مقابل بتها ايستاد. يك عده هم گفتند ببينيد! ملت روشنفكر چقدر به عقايد مردم احترام مىگزارد! نمىدانند كه اين نيرنگ استعمار است. استعمار مىبيند كه همين بتخانه است كه هند را به زنجير كشيده و رام استعمارگر كرده. آن، احترام به آزادى نيست، خدمت به استعمار است. ملت هند اگر از زير بار اين خرافات بيرون بيايد باج به انگليسها نمىدهد.
يا در گذشته مىگفتند ببينيد كوروش چقدر مرد بزرگِ بزرگوارى بوده! كه وقتى به بابِل رفت و آنجا را فتح كرد تمام بتخانهها را محترم شمرد. اين كار از نظر يك فاتح كه سياست استعمارگرى دارد و مىخواهد مردم را بفريبد توجيه مىشود ولى از نظر بشريت چطور؟ آيا خود جناب كوروش به آن بتها اعتقاد داشت؟ نه. كوروش چه فكر مىكرد؟ مىگفت اين اعتقاد، اين مردم را بدبخت كرده يا نه؟ بله. ولى در عين حال دست به تركيب آنها نزد، چرا؟ چون مىخواست كه آنها در زنجير بمانند. اين خيانت بود نه خدمت.»